- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 184894 - 65/5
- وزن: 0.40kg
دنباله رو
نویسنده: آلبرتو موراویا
مترجم: شهریار بهترین
ناشر: روزنه کار
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 320
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1374 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : در حد نو _ نو
مروری بر کتاب
مارچلو وقتی که کودک بود، همچون کلاغی مجذوب اشیا میشد. این شاید بدان علت بود که پدر و مادرش بیشتر از روی بی توجهی تا سخت گیری و ریاضت هرگز نخواسته بودند تا غریزه مالکیت او را ارضا کنند. شاید هم بدان علت بود که انگیزه هایی دیگر، انگیزه هایی عمیق تر و هنوز سربسته تر در وجود او پنهان بود که نقابی از حرص و آز بر چهره داشتند.
به هر صورت یک چیز روشن بود: مارچلو مدام در معرض هجوم اشتیاقی سوزان برای تصاحب اشیاء گوناگون قرار داشت. یک مداد پاک کن دار، یک کتاب مصور، یک تیروکمان، یک خط کش، یک مرکب دان کائوچویی قابل حمل و هر چیز جزئی از این دست، باعث تحریک فکر و ذهن او می شد...
رمان روایت زندگی یک مقام دولتی حکومت فاشیستی ایتالیا را روایت میکند. او در جریان رمان و فرآیندی که طی میکند ، بر این موضوع تأکید میورزد که «به واقعیت عینی نمیتوان رسید ، فقط میتوان دربارهاش به تأمل نشست.» همانگونه که «موراویا رابطهی جنسی را پدیدهای عام میداند که ریشه در سرنوشت زن و مرد دارد ، برای هنرمند نیز رابطهی جنسی وسیلهای است برای تفحص در واقعیت. درحالیکه برای شخصیتهای رمان موراویا رابطهی جنسی غالباً راهی است برای ایجاد ارتباط با دیگران و با خود واقعی.»
آلبرتو موراویا در اغلب آثار خود به پژوهش دربارهی زبان و واقعیت میپردازد. این پژوهش ، ناشی از مطالعهی رسالهی منطقی - فلسفی اثر لودویگ وینگنشتاین است که برخی مفاهیم اساسی این کتاب را در طرحهای ادبیاش استفاده کرد. در رمان دلتنگی ، مکالماتی طولانی که بین شخصیتها رخ میدهد، از همین رویکرد وینگنشتاینی سود برده است.
آلبرتو موراویا به همه چیز این جهان به دیدهی انتقادی مینگریست ؛ به بتها و مدپرستیهای ادبی و ساختارهای اجتماعی و ایدئولوژیهای سیاسی و سرانجام ، به خود و آثارش ؛ البته این همه در ارتباط با انبوه مسائل جهانی بود. موراویا در آثارش تصاویر متنوعی از زندگی ایتالیای قرن بیستم را با موشکافی و زبان خاص خود ارایه داده است. از ویژگی آثارش ، تشخص بخشیدن به شهر رم در اغلب رمانها و داستانهای کوتاه است.
موضوع دیگر ، مهارت و تخیلش در پیریزی بافت داستانی نوشتههای خودش بود که مثل داستایوسکی ، به تصویر عواطف تیره و دسیسههای پیچیده و فضاهای خفه و گرفتهای میپرداخت که هم لایهی درونی آثارش را تشکیل میداد و هم با این تصاویر ، به تحلیل انگیزههای روانی شخصیتهایش میپرداخت. این دو رویکرد ، باعث ساختار یکدست و منسجمی شد که آثارش را بر آنها پیریزی میکرد.
موراویا در نوشتن رمان دو عنصر را در نظر میگرفت: یکی عنصر داستانی و دیگری عنصر نمایشی. البته، با شخصیتهای اندک و صحنههای معدود و ماجرایی محدود به آن دورهی زمانی بسیار کوتاه. او در نوشتن از جیمز جویس و رمان معروفش اولیس، تأثیر بسیار گرفته است، اما وجه شاخص رمانهای او، بر رئالیسم خشن و بیپرده و انتقاد صریحش از طبقهی متوسط ایتالیای قرن بیستم استوار است که سبک نوشتاریش را به مرور آراسته و پیراسته کرد. البته این سبک نوشتاری، توأم با توصیف صحنههای بیپروا و بیرحمانه از طبقهی متوسط آلوده به حقارت و خودخواهی و فریب و ریا بوده است. لوئیس کیبلو در اینباره میگوید: «انتقاد از جامعهی بورژوایی، یکی از ارکان ثابت کارهای موراویا است.»
توجه به جزئیات بصری و اتکا به تکگویی درونی و استفادههای ماهرانه از شبیهسازی، از ویژگیهای برجستهی آثار موراویاست. همچنین دو مقولهی پول و ارتباط جنسی نیز بی هیچ تردیدی اساس نگرش خاص او و همچنین رمان دلتنگی را تشکیل میدهند. به گفتهی لوئیس کیبلو: «زندگی در نظر او چیزی ملموس است، نه مجرد و انتزاعی. زندگی آنچه بود یا خواهد بود یا باید باشد، نیست؛ بل همان است که هست، اینجا و اکنون.»