- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 159118 - 36/1
- وزن: 0.30kg
دموکراسی
نویسنده: برنارد کریک
مترجم: پویا ایمانی
ناشر: نشر مرکز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 188
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1387 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
معانی بسیاری با واژۀ دموکراسی پیوستهاند. بنابراین اگر یک معنای راستین برای آن باشد، در واقع، همانطور که افلاطون ممکن بود بگوید، چنین معنایی را در آسمانها باید جست؛ ولی متأسفانه این معنا هنوز به ما انتقال نیافته است. دموکراسی واژهای است که برخی فلاسفه آن را «مفهومی اساساً بحثبرانگیز» خواندهاند، یعنی یکی از آن واژگـانی کـه ما هرگز نمیتوانیم همگی به یکسان تعریفش کنیم زیرا خود حامل دستور کار متفاوتی از نظر اجتماعی، اخلاقی، یا سیاسی خواهد بود.
اما به هر طریق دستکم امروزه ما نمیتوانیم بدون آن زندگی کنیم. من ۴۰ سال قبل در کتاب خود در دفاع از سیاست «این اغواگرترین و فتّانترین واژه» را چونان ایزددختی رومی یا یونانی ـ انگار که دموکراتیا (یا دموکراسیا)، از خدایان کوچک و فرعی آتن باشد ـ مادیّت بخشیدم: «او معشوقۀ همه است و با اینهمه، حتی زمانی که یکی از عاشقان او میبیند که الطاف و محبتهای او، از دیدگاه، این عاشق، بهصورتی نامشروع شامل حال بسیاری از افراد دیگر نیز میشود باز هم سحر و افسون خود را حفظ میکند».
افلاطون، البته از دموکراسی بیزار بود. از نظر او دموکراسی فرمانروایی دوکسا بر فیلوسوفیا، یعنی فرمانروایی عقیده بر معرفت بود. لغت یونانی برای فرمانروایی کراتوس بود، و دموس معنای «مردم» داشت، اما بسیاری از دیگر نویسندگان عهد باستان (و مدرن) به دموکراسی معنایی تحقیرآمیز دادند، صرفاً معادل اکثریت به معنای تودۀ جماعت ـ جانوری قدرتمند، خودخواه، دمدمی مزاج، و بیثبات و آشفته. همانطور که خواهیم دید ارسطو، شاگرد افلاطون، در کتابش سیاست، نگاهی متعادلتر و منصفانهتر به مفهوم دموکراسی اختیار کرد. در حالیکه دموکراسی برای او شرطی لازم برای حکومت خوب بود، از شرط کافی بودن بسیار به دور بود.
باید میان دموکراسی همچون سامانی از ارزش ها و دموکراسی همچون مجموعه ای از ترتیبات نهادی، همخوانی برقرار باشد.این امر را وقتی می توانیم به بهترین نحو مشاهده کنیم که هم تاریخ ارزش و هم تاریخ نهادهایی را که دموکراتیک خوانده شده اند، مد نظر قرار دهیم.
در این کتاب، سه حکایت نسبتا متفاوت به موازات هم جریان دارند.نخست دموکراسی همچون نظریه ی دولت، دوم دموکراسی به مثابه مجموعه ی ترتیبات نهادی یا دستگاه های قانونی؛ سوم، دموکراسی همچون شکلی از رفتار.
سر برنارد کریک، نظریهپرداز سیاسی انگلیسی و سوسیال دموکراتی که نظراتش را میتوان چنین فرموله کرد: عرصه سیاست، در عمل میباید عرصه اخلاق باشد. او تلاش کرد ، در مقابل "سیاستگری اندیشه" یا ایدهئولوژی، به "سیاستگری در عمل" دست یابد. وی در انگلستان زاده شد و در همانجا درس خواند. دکترای خود را از مدرسه اقتصاد لندن گرفت. در هاروارد و دانشگاه مگ گیل تدریس کرد. و پس از بازگشت به انگلیس یازده سال در مدرسه اقتصاد لندن به تدریس پرداخت. کریک در دههی 1980 مشاور حزب کارگر بود.
فهرست
• کلام و عمل
• نقطه ای که از آن آغاز کردیم
• جمهوری خواهی و دموکراسی
• چنین گفت آقای دوتوکویل
• دموکراسی و و پوپولیسم
• شرایط دموکراسی مدرن
• شهروندی دموکراتیک