- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 192526 - 10/5
- وزن: 1.20kg
دلاور زند
نویسنده: نصرت نظمی
ناشر: ارمغان - عارف
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 950
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1369 _ 1363 - دوره چاپ: 3 _ 2
کمیاب - کیفیت : نو ؛ لبه جلد سائیدگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
زندگی پرماجرای لطفعلیخان آخرین بازمانده سلسله زندیه
کتاب دلاور زند یکی از رمانهای تاریخی است که به انشایی زیبا و گیرا توسط خانم نصرت نظمی نوشته شده و تاکنون چندین بار به چاپ رسیده است. با اینکه رمان تاریخی اصولا در کادر تحقیقات جا نمیگیرد، و با اینکه همانطور که من یک جای دیگر نوشتهام - اهل تاریخ - سایه نویسندگان رمانهای تاریخی را با تیر میزنند...
این کتاب به زندگی پر ماجرای لطفعلی خان زند آخرین بازمانده سلسله زندیه پرداخته و با قلمی بسیار زیبا و گیرا هر مخاطبی را می تواند جذب کند. لُطفعَلی خان زند (۱۱۴۸-۱۱۷۳ خورشیدی) واپسین فرمانروای زند بود که میان سالهای ۱۱۶۸ تا ۱۱۷۳ خورشیدی (۱۲۰۳ تا ۱۲۰۹ قمری) بر سر پادشاهی با هماورد نیرومندش آغا محمدخان قاجار به نبرد پرداخت و سرانجام از او شکست خورد و با مرگ او پرونده دودمان زند نیز بسته شد. طایفه زند یکی از طوایف قوم لک میباشد. وی پسر جعفرخان زند و نوه صادق خان زند برادر بنیانگذار فرمانروایی زندیان؛ کریمخان زند وکیل الرعایا بود. وی دارای ویژگی های برجسته بسیاری چون خوشسیمایی، دلاوری، نیرومندی و هوش سرشار بود. وی از ادب و شعر هم بیبهره نبود....
بدون شک یکی از چهره های گمنامی که بایستی تاریخ ایران به وجود او افتخار کرده، شرح زندگی پرماجرا و سراسر ناکامی او را به عنوان یک فصل برجسته در خود ضیط نماید، لطفعلی خان زند، نوه دلیر و شجاع کریمخان سرسلسله خاندان زندیه می باشد. دلاوری که اگر خیانت اطرافیان و اقبال بد خودش نبود احتمال داشت افتخارات سایر سرداران نامی ایران را تحت شعاع قرار داده، بزرگترین فرمانروایی جهان و معظم ترین ممالک تاریخ را بوجود آورد.
در این داستان سعی شده است حقایق مسلم تاریخی در قالب یک داستان مهیج و شیرین که شامل دوران پرحادثه جوانی و سلطنت کوتاه و ناکامی های پی در پی این شاهزاده عالی نسب و شجاع باشد، تقدیم شیفتگان افتخارات تاریخ ایران گردیده و خوانندگان را با یکی از دلاوران پاک سرشت این سرزمین آشنا و مجاهدات و جانبازیهای او را در راه حفظ موجودیت و سیادت باستانی کشور خویش به نظر ایشان برسانم.
باشد که روح تابناک او پس از گذشت قرنها و پس از آن زندگی سراسر حرمان، از فراز آسمانها بر هم میهنان خویش بنگرد و از سرشکی که ایشان بر سرگذشت غم انگیز و شجاعانه او خواهند ریخت، آرامشی یابد و امید است این داستان تا آنجا که بتواند خاطره یک جانباز فداکار و یک خدمتگزار از یاد رفتۀ این آب و خاک را در خاطرها زنده سازد.