- موجودی: موجود
- مدل: 170982 - 23/5
- وزن: 0.30kg
درختم دلشوره دارد
نویسنده: فریده خرمی
ناشر: هیلا
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 127
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1389 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
« خوابم نمیبَرَد . دیشب هم خوابم نبرد . هنوز به صداهای اینجا ، نور اینجا و تنگی فضایش عادت نکردهام . دیوارهای دور و برم چنان به هم نزدیکند ، دستهام چنان سرد است و قلبم زیر فشار و سنگینی ناشناس چنان کند و بیصدا میزند که میترسم مرده باشم . . . . نمردهام ، نفس میکشم و میتوانم چشمهام را باز و بسته کنم . پلکهام که سنگین میشود و روی هم میافتد ، مردی از پشت بلندگو با فریاد کسی را صدا میزند . انگار چرخگوشت روشن شده است . »
داستانی در ٢٣ فصل روایت دردناک نویسنده از ماجرایی است که مخاطب را تا انتها با خود میبرد . « مگر نمیخواهی خبرنگار بشوی ؟ باید دستت روان بشود . ورز بیاید . » خندیدم . یعنی چه ؟ مینشینم و سرم را به دیوار تکیه میدهم . به شیوا نگاه میکنم . شب سومی است که مینشینم ، سرم را به دیوار تکیه میدهم و نگاهش میکنم . کار دیگری ندارم ، جز نگاه کردن و فکر کردن . فریده خرّمی داستان نویس و مترجم است . پیش از این مجموعه داستان « پسرخاله ونگوگ » را نوشته و « لیزی دهن زیپی » و « قصههای شاهزاده خانم » را برای نوجوانان ترجمه کرده است .
به بهزاد هم نگفتم، خودم را شیفته و واله نشان ندادم.
برایش نامه عاشقانه ننوشتم اما شب ها دفترچه خاطراتی را که برایم خریده بود تا هر روز تمرین نوشتن کنم، می گذاشتم زیر بالشم.
مگر نمی خواهی خبرنگار بشوی؟
باید دستت روان بشود، ورز بیاید.
خندیدم.
ورز بیاید؟ یعنی چی؟
دوباره بخند!
برای چی؟
بخند!
ادای خندیدن درآوردم.
چشمات هم می خندد.