- موجودی: موجود
- مدل: 202897- 95/6
- وزن: 0.80kg
در نهمین ساعت + بازی با آتش + من تبه کارم
نویسنده: بن بنسن، لسلی شارتریس، میکی اسپیلین
مترجم: محمود ایزدپناه، ذبیح الله منصوری، گیورگیس آقاسی
ناشر: گلچین، داریوش
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 584
اندازه کتاب: رقعی گالینگور - سال انتشار: دهه پنجاه - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : در حد نو ؛ مهر دارد
مروری بر کتاب
در نهمین ساعت
کارسن کلی رئیس زندان مرکزی از خواب بلند شد و در رختخوابش نشست ابتدا خمیازه ای کشید. عجب خواب و …
در نهمین ساعت یکی از آثار مشهور و پلیسی بن بنسن می باشد ؛ او در زمینه پلیسی نویسی استعداد فوق العاده ای داشت و تا کنون بیش از 17 کتاب پلیسی کوبنده و اعتیاد آور اراءه کرده است.
برخی از آثار او عبارتند از: اسب چینی، احساس نا امیدی، طعمه در ابریشم، یکسه پودر، مردم ثروتمند همه جیز را مجاز میدانند، شورش در زندان، جنسیت در سیاه و سفید، او زندگی را دوست داشت، 7 گام به سمت شرق، مجرم در دام و … می باشد.
بازی با آتش
کتابی که اینک بدست گرفتهاید و قصد دارید بخوانید یکی از کتابهایی است که من در آغاز جوانی ترجمه کردهام و منظور من از ترجمه این گونه کتابها که اول در روزنامه و آنگاه جداگانه چاپ می شد، دو چیز بود: یکی اینکه خواننده سرگرم شود و دوم این که کمک به تقویت هوش خواننده بنماید و با این که در دورهی جوانی افراد مانند دورهی سالخوردگی دارای تجربهی کافی نیستند ، من هرگز در دوره جوانی و بقول مادرها و پدران ما در دوره جاهلی ، کتابی را بقصد اینکه اعمال خلاف قوانین شرع و عرف تایید بشود ترجمه نکردم و بارها در مقدمه اینگونه کتابها که در روزنامه چاپ میشد، نوشتهام که اگر در یک جامعه فقط برای مدت بیست و چهار ساعت ، رشته امنیت و انتظام پاره شود ، باز بقول مادران و پدران ما ، سنگ روی سنگ ، بجا نمیماند و اولین شرط بقای هر جامعه برقراری امنیت و انتظام و اجرای قوانین شرع و عرف است.
در کتابهای جنائی و قضایی و پلیسی که من در جوانی ترجمه کردهام ، آن که مبادرت به خلاف میکند و از راه راست منحرف میشود ، کیفر اعمال خود را می بیند و قبل از این که دچار کیفر آسمانی بشود در همین دنیا به مجازات میرسد و امروز که دوره جوانی و همچنین دوره عمر را در عقب گذاشتهام ، از ترجمه این گونه کتب ، که اینک شما یکی از آنها را در دست دارید، در دوره جوانی ، پشیمان نیستم و اگر ایرادی بر ترجمه این نوع کتابهای مشغول کننده داشته باشم ، ایراد استثنائی است زیرا سبک انشای این کتابها سبک ترجمه دوره جوانی من است گرچه سبکی بود ساده و بدون پیچیدگی اما دارای لغاتی که بکار بردن آنها در آن دوره اجباری بشمار میآمد و این کتابها طوری مشغول کننده است که امروز با این که بیش از نیم قرن از ترجمهی بعضی از آنها گذشته، خواندن آنها حتی مرا که مترجم آنها بودهام ، سرگرم میکند.
(مترجم)
من تبهکارم
سه داستان کوتاه
در رستورانی واقع در خیابان دوم نشسته بودم و آبجو می نوشیدم که چشمم به آن دو نفر افتاد. هردو بلند قد و متبسم بودند و جلو درب ایستاده و انتظار خلوت شدن سالن را می کشیدند و کلاه لبه داری بر سر نهاده بودند.
از برجستگی سمت چب سینه آنها که قسمت فوقانی آن عریض و قسمت تحتانی باریک بود، معلوم میشد که اسلحه حمل مینمایند و همین برجستگی بر قرب آن دو مرد می افزود.
هر دو به طرف بار آمده و روی تابوره هایی در طرفین من نشستند و به مقدمه چینی پرداختند. اما من زحمت آن ها را کم کرده و پس از نوشیدن باقیمانده ی مشروب خویش، پول آن را روی بار نهاده و از جا برخاستم و پرسیدم : مثل اینکه باید راه بیفتیم نیست؟...