- موجودی: موجود
- مدل: 199575 - 76/5
- وزن: 0.20kg
در مهتابی دنیا
نویسنده: شمس لنگرودی
ناشر: چشمه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 96
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1363 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ مزین به نوشته و امضای شاعر
مروری بر کتاب
محمد تقی جواهری گیلانی (شمس لنگرودی) در سال ۱۳۲۹ در محله آسید عبدالله لنگرود متولد شد. وی در دبستان کورش و دبیرستانهای امیرکبیر، ملی محمدیه و خیام شهر لنگرود تحصیل کرد و در سال ۱۳۴۸ دیپلم ریاضی گرفت. علاقه پدر به شعر و کتابخوان بودن مادر سبب شد که به شعر و ادبیات علاقهمند شود و در سال ۱۳۴۶ اولین شعرش که تقلیدی از اشعار نادر نادرپور بود در هفتهنامه امید ایران چاپ شد.
به همین گونه شعر می نویسم
مدادم را در دستم می گیرم
و می نویسم باران.
دیگر پروانه و باد خود می دانند پائیز است یا بهار
من تنها گاه گاهی خورشیدی از گوشه چشمم به جانب شان می فرستم
و اگر توفانی برخیزد و آب ها و برگ های سیاه را با خود ببرد ، با من نیست
به همان گونه که اکنون گل سرخی بر یقه پیراهن تان روییده است.
چمخاله .
آسمان درخشان .
- مادر !
من يك ستاره مي خواهم .
- اين ها مال خداست پسرم
تو بايد ساكت بنشيني .
- مادر !
مي خواهم سوار قايقي بشوم
و همه ي درياها را بگردم .
- دريا را اعتباري نيست پسرم
تا نيم ساعت ديگر خدا مي داند كه چه توفاني خواهد شد .
بعد
دريا
ترا چون مرجاني با خود مي برد
تو بايد ساكت بنشيني .
- مادر !
بگذار ، بر ساحل نمناك ، رو در روي فرشتگان بخوابم .
- پسرم !
اين ها كه در لباس هاي معطر دهانه ي دريا را پر كرده اند
ترا با خود مي برند
بعد
من
ديگر پسري ندارم
تو بايد ساكت بنشيني .
- مادر !
پيراهن روشني مثل پيراهن اين پسر مي خواهم .
- از ململ ماه و كتان ستاره ها پيرهنت را مي دوزم پسرم
تو بايد ساكت بنشيني .
آرام
دست در دست
به جانب خانه باز مي گردند ؛
مادر
نسيم شكسته يي ، كه رو در رويِ ستاره ي بخت اش آه مي كشد
پسر
موج ستارگان و پيراهن روشني
كه بر زورق شوخ ساحلِ ناپيدا تاب مي خورد .