- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 159307 - 95/3
- وزن: 0.50kg
در شناخت حزب قاعدین زمان
نویسنده: عمادالدین باقی
ناشر : دانش اسلامی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 352
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1362 - دوره چاپ : 1
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
در نقد انجمن حجتیه
سه دهه پیش در حالی که هنوز انجمن حجتیه اعلام تعطیلی نکرده بود نویسندهای جوان به نام عمادالدین باقی نوشتن کتاب را درباره انجمن آغاز کرده بود و همزمان با اعلام تعطیلی انجمن به صورت سلسله مقالاتی در روزنامهٔ اطلاعات انتشار داد که بلافاصله به صورت کتابی مستقل درآمد. این مقالات در ۳۳ شماره از ۸ شهریور تا ۱۹ مهرماه ۱۳۶۲ چاپ شد و پس از مدتی با نام «در شناخت حزب قاعدین زمان» (موسوم به انجمن حجتیه) بارها تجدید چاپ شد و نایاب گردید.
انجمن حجتیه طیفی بود که یک سر آن با نظام سیاسی موجود تضادی احساس نمیکرد و سر دیگر طیف کسانی بودند که بعدا از میان آنها چهرههای انقلابی ظاهر شدند. اگر دقت کنید تمام چهرههای سیاسی و فرهنگی شاخص بعد از انقلاب زمانی گذرشان به انجمن حجتیه خورده است. در میان آنها هم شخصیت اندیشمند فرهنگی است و هم چهرههای مبارز و سیاسی.
ولی در کل اعتقادات مربوط به امام زمان وجه مشترک آنها در انجمن بود. درباره امام خمینی هم در میان اعضا اختلافات زیادی وجود داشت. عدهای خیلی موافق و عدهای دیگر مخالف بودند. تعدادی هم بیتفاوت بودند.بعد از انقلاب به دلیل اینکه انجمن تحت فشار موج انقلابی قرار گرفت، انشعابهایی در آن اتفاق افتاد. گروهی منشعب شدند و گروه «عباد صالح» را تشکیل دادند، عدهای هم به صورت منفرد جدا شدند و در جریان انقلاب به ارگانها و نهادهای انقلابی وارد شدند.
از نظر برخی از علمای شیعه، برقراری و تشکیل حکومت اسلامی از واجبات و هر حکومت غیراسلامی در دوران غیبت حرام، غاصب و مصداق طاغوت است زیرا اسلام یک دین اجتماعی است و اجرای بسیاری از احکام پروردگار، موکول به اجرای حدود و تعزیرات، رجم و دیات و اخذ مالیات چون جزیه و خراج و خمس و زکات و نیز اقامه نماز جمعه و… است. بسیاری از علما در طول تاریخ شیعه، حق تشکیل حکومت را از آن امام معصوم دانستهاند و چون اعتقاد داشتند امام دوازدهم شیعیان، زنده اما در غیبت است، تشکیل هر حکومتی را در دوران غیبت به معنای غصب حکومت امام عادل و معصوم دانسته و با آن مخالف بودهاند.
برخی از فقهای متأخر که نخستین آنها ملاعلی کنی از علمای دوره قاجار بود و پس از آن آیتالله خمینی معتقد بودند فقها وارثان پیامبر و امامان و مأذون از آنها برای تشکیل حکومت هستند و نمیتوان اجرای قوانین اسلامی را معطل گذاشت تا امام زمان خود ظهور کند. معطل گذاشتن اجرای قوانین اسلامی ناقض هدف و فلسفه ارسال رسل و انزال کتب است. اما انجمن حجتیه بر این عقیده است که باید «منتظر بود» تا «حضرت خودشان تشریف بیاورند و امور را اصلاح کنند و تشکیل حکومت حقه اسلامی بدهند» و اقدام به تشکیل هر حکومت اسلامی در دوران غیبت را به معنای اتمام رسالت قائل شدن برای امام زمان و برافراشتن پرچم ضلالت و دجالی میپندارد و معتقد است تشکیل هر حکومتی در غیاب حضرت قائم، به شکست میانجامد.
انجمن حجتیه نه تنها به برپایی حکومت اسلامی اعتنایی نداشته که با آن مخالفت نیز نموده است. اگر چه انجمن همواره متهم شده است که با پیروزی انقلاب اسلامی به یمن مبارزات دیگران، نیروهای خویش را در راه اشغال پستهای کلیدی حکومت گسیل داشت. شایسته یادآوری است که تفکر پیشگفته درباره تشکیل حکومت، منحصر به انجمن نبوده و طرز تفکری شایع میان مسلمانان سنتگرا و بسیاری از علمای شیعه بود.
دیدگاه انجمن البته در تقابل با دیدگاهی است که آیتالله خمینی بیانکننده آن بود و میگفت: «ما معتقدیم پیامبر باید خلیفه تعیین کند... آیا برای بیان احکام؟ بیان احکام که خلیفه نمیخواهد... اسلام قوانین جعل کرده، قوه مجریه هم میخواهد.»، «اعتقاد به ضرورت تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجراء و اداره جزیی از ولایت است»، «رسول اکرم هم تشکیل حکومت داد.»، «قانونگذاری به تنهایی فایده ندارد و سعادت بشر را تأمین نمیکند.
پس از تشریع قانون بایستی قوه مجریهای به وجود آید و ثمره قوانین را عائد مردم سازد»، «احکام اسلام تا ابد باقی و لازمالاجر است و تنها برای زمان رسول اکرم نیامده تا پس از آن متروک شود.»، «هر که اظهار کند که تشکیل حکومت اسلامی ضرورت ندارد، منکر ضرورت اجرای احکام اسلام شده است و جامعیت احکام و جاودانگی دین مبین اسلام را انکار کرده است»، «مثلاً خمس یکی از درآمدهای هنگفتی است که به بیتالمال میریزد… و برای حوائج مردم و انجام خدمات عمومی اعم از بهداشتی، فرهنگی، دفاعی و عمرانی قرار داده شده است… آیا این بودجه فراوان را به دریا بریزیم؟ یا زیر خاک کنیم تا حضرت بیاید.»، «هر نظام سیاسی غیراسلامی، نظامی شرکآمیز است چون حاکمش طاغوت است و ما موظفیم آثار شرک را از جامعه مسلمانان و از حیات آنان دور کنیم و از بین ببریم.»
بیانات آیتالله خمینی هنگامی ایراد گردیده است که «فکر اسلام کاری به اجتماع و اداره جامعه و مسائل حکومتی ندارد و فقط عبادت است و مسائل شخصی» در بین مسلمانان و گروهی از روحانیون رسوخ کرده بود. وی در باب حکومت اظهار داشت: «لازم است که فقهاء اجتماعاً یا انفراداً برای اجرای حدود و ثغور و نظام، حکومت شرعی تشکیل دهند. این امر اگر برای کسی امکان داشته باشد واجب عینی است وگرنه واجب کفایی است.»
همین سخن مبنایی شد برای اقدامات فردی و جمعی برخی از علاقهمندان وی در نقاط مختلف به برخورد با کسانی که گناهکار و مجرم میشناختند. آیتالله خمینی همچنین میگوید «حضرت امیرالمؤمنین(ع) درباره نفس حکومت و فرماندهی به ابنعباس فرمود: فرماندهی بر شما نزد من از این (کفش مندرس و پاره شده) هم کمارزشتر است مگر اینکه به وسیله فرماندهی و حکومت بر شما بتوانم حق را برقرار سازم و باطل را از میان بردارم.»