- موجودی: موجود
- مدل: 189724 - 121/2
- وزن: 0.20kg
در ستایش 70 سالگی کامران کاتوزیان
نویسنده و پژوهشگر: آرش تنهایی
به کوشش: امراله فرهادی آردکپان
ناشر: ویژه نگار
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 64
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1390 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
مصور - رنگی
کامران کاتوزیان در سال ۱۳۲۰ در تهران به دنیا آمد. او در کارنامه خود کارشناسی هنرهای زیبا (نقاشی و مجسمهسازی) از دانشگاه ویندهام ، ورمونت آمریکا (۱۳۴۰) را دارد.
به طورکلی، من یک نقاش آبستره کار هستم. اگر در مقطعی پاپ را تجربه کردم، مربوط به دوره جوانی، ماجراجویی و تجربه بود؛ دوره ای شیرین که چندان هم دور از نقاشیهای آبستره نبود؛ و وقتی که مجدداً به آبستره برگشتم، طبعاً کارهایم پختهتر شده، و فرمالیسم و ترس و واهمه ای (معمولاً فرمالیسم نتیجه ترس و واهمه است) که قبلاً بود، به تدریج ول شد.
حالا آزادی کامل را در هنگام کار احساس میکنم و همه آن مسائلی را که قبلاً از نظر تکنیکی باید رعایت میکردم تا کار درست از آب درآید، دیگر ناخودآگاه اتفاق میافتد. قبلاً باید حواسم کاملاً جمع میبود تا کار خوب پیش برود، همه زور تابلو یک طرف نیاید، رابطه رنگها، فرمها و نورها با یکدیگر درست باشد، ولی الآن آن دقت خودبه خود هست و در کار شکل میگیرد. هر کاری که میکنم، دیگر به نظرم درست میآید و تا جایی آن را ادامه میدهم که کار تمام شود.
چرخش دیدگاه من به طرف نقاشی [مدرن] در سال ۱۹۶۲ اتفاق افتاد؛ یعنی زمانی که من ویلیام هانت را- که فکر میکنم یکی از بهترین نقاشان معاصر آمریکا است- ملاقات کردم. او به عنوان یک معلم، فلسفه واقعی هنر را به من آموخت و سبب پختگی تفکر من دربارهٔ هنر شد. از نقاشان مورد علاقهام در زمان تحصیل، بیش از همه کلاین (نقاش آمریکایی/ ۱۹۱۰–۱۹۶۲)، که هنوز هم با من است، بود. او که عمری چندان طولانی نداشت، دوره کوتاهی درخشید.
نقاشیهایش به قدری قرص و مسلط بود که آدم مقابل کار له میشد. در دوره ای ماجراجویی جکسن پالک (نقاش آمریکایی/ ۱۹۱۲–۱۹۵۶) مرا مسحور خودش کرد. همچنین نقاشان دیگری مثل مارک روتکو (نقاش ۱۹۰۳–۱۹۷۰) و مارک توبی (نقاش آمریکایی/ ۱۸۹۰–۱۹۷۶) که کارهای خیلی درخشانی داشتند. در نیویورک آن سالها، وقتی به گالریها سر میزدی، آثاری را میدیدی، بسیار قرص و بینظیر، و از نقاشانی که اصلاً معروف نبودند.
بعد از آن دیگر کارهایی به آن محکمی و درخشندگی ندیدم. بدی نقاشی آبستره این است که خیلی سریع، اول صدها، و بعد هزاران نفر به آن پیوستند و چون چشم مخاطب به این نوع کارها عادت نداشت، بنابراین، در تشخیص هم دچار اشکال میشدند. شارلاتانیسم خیلی سریع در این سبک رخنه کرد، در حالیکه کمتر آدم خبره ای قادر به تشخیص درستی و نادرستی و اصالت آن بود.