- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 187741 - 98/5
- وزن: 0.50kg
در خیابانی که تو زندگی می کنی
نویسنده: مری هیگینز کلارک
مترجم: نفیسه معتکف
ناشر: لیوسا
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 400
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1381 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
او اصلاً خوشحال نبود که روز بروز بر تعداد افرادی که خانهی زمستانی خود را میفروختند تا برای همیشه در آنجا اقامت کنند، افزوده میشود. مردم به این نتیجه رسیده بودند که اگر شب و روز خود را در این شهر زیبای ساحلی در ایالت نیوجرسی سپری کنند، ارزشش را دارد چون در صورت لزوم میتوانستند فاصلهی صد و بیست کیلومتری را تا نیویورک رانندگی کنند.
توجیه مردم این بود که اقامت در اسپرینگ لیک، که به نظر میرسید خانههای سبک ویکتوریایی آن از سال ۱۸۹۰ تا به امروز هیچ تغییری نکرده است، ارزشش را دارد که آدم رنج سفر را به جان بخرد و برای رسیدگی به کارهایش به نیویورک برود. و همه عقیده داشتند که رایحهی فرحبخش و همیشه حاضر دریا روح و روان را زنده میکند. هر کسی که در گردشگاه ساحلی قدم میزد، از شکوه و جلال اقیانوس اطلس به وجد میآمد. این گردشگاه که حدود سه ـ چهار کیلومتر امتداد داشت، یکی از گنجینههای اسپرینگ لیک محسوب میشد.
تمام ساکنان منطقه و جهانگردهای تابستانی در زیباییهای آنجا با هم سهیم بودند، اما هیچ کسی در اسراری که او از آن آگاه بود، سهیم نبود. او در خیابان هیز قدم میزد و مادلین شیپلی را مجسم میکرد که در هفتم سپتامبر ۱۸۹۱، در اواخر بعد از ظهر در تراس هلالی شکل خانهاش روی کاناپهی حصیری نشسته و کلاه پهن حاشیهدار خود را در کنارش گذاشته است. آن موقع، مادلین نوزده سال داشت و با آن چشمهای قهوهای و موهای قهوهای تیره و در آن لباس کتانی سفید آهاردار بسیار موقر و متین به نظر میرسید.
زنی جوان در پی کشف دو قتلی است که با هم ارتباط دارند، درحالیکه فاصله زمانی آنها بیش از یکصد سال است. امیلی، وکیل جنایی، بعد از طلاق تصمیم میگیرد شغل خود را عوض کند و در مانهاتان به کار وکالت بپردازد، سپس خانهی نیاکانش را میخرد. هنگام بازسازی خانه، زمانی که حیاط را برای ساختن استخر خاکبرداری میکردند، اسکلت دختری جوان پیدا میشود و امیلی از سر کنجکاوی شروع به تحقیق میکند.
امیلی گراهام جوان و زیبا در اسپرینگ لیک خانه اجدادش را که به سبک ویکتوریایی است، میخرد. هنگام بازسازی خانه، کارگران اسکلتی مییابند. اسکلت متعلق به مادلین دخترعمه امیلی که سالها قبل ناپدید شده میباشد. او فکر میکند که راز کهن خانوادگی گشوده شده است. اما زمانی که اسکلت دیگری پیدا میشود که متعلق به فردی است که 9 سال قبل ناپدید شده است امیلی درمییابد که رازی عمیقتر از آنچه تاکنون فکر میکرده وجود دارد. اما این را نمیداند که قاتل به دنبال اوست.....
روش نوشتار نویسنده اجازه میدهد مظنونها پرورش یابند. آنها در خدمت پیشبرد قصه حدس زدن را دلپذیر میکنند. شخصیتپردازی به درستی شکل گرفته است و تا شناسایی قاتل فضایی وهمآور میآفریند تا جایی که نمیتوانی ثانیهای آن را از دست بدهی.