- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 177313 - 91/4
- وزن: 3.00kg
در جستجوی صبح
نویسنده: عبدالرحیم جعفری
ناشر: روزبهان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 1224
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1384 - دوره چاپ: 2
مروری بر کتاب
مصور
خاطرات عبدالرحیم جعفری بنیانگذار انتشارات امیر کبیر
جعفری در این کتاب خاطرات خود را از زمانی که دستفروشی کتاب میکرده تا زمانی که امیر کبیر به عنون بزرگترین انتشارات خاورمیانه مطرح شد و در زمان انقلاب مصادره شد را بیان میکند. مطالعه این کتاب صرف نظر از آنکه خواننده را با گوشههایی از تاریخ نشر ایران آشنا میکند میتواند به عنوان گنجینهای با ارزش به عنوان تجربیات یک کارآفرین مورد استفاده قرار گیرد.
در جستجوی صبح خاطرات عبدالرحیم جعفری که در تابستان ۱۳۸۳ در دسترس کتاب خوانان قرار گرفت، به واقع داستان نشر ایران است.
اگر چه مؤلف، سر آن نداشته که دوره ای از تاریخ نشر ایران را بنگارد، اما از آن رو که سراسر زندگی او با چاپ و نشر و کتاب گره خورده، آن گاه که خاطرات خود را باز می گوید ناگزیر کار به وقایع نگاری نشر ایران می کشد و اگر چه این وقایع نگاری بیشتر به انتشارات امیر کبیر می پردازد، اما از آنجا که امیرکبیر سرآمد بنگاه های نشر در ایران بوده است.
خواننده به مهمترین وقایع نشر ایران دست می یابد که در این میان می توان از تالیف و انتشار فرهنگ معین که در زمان خود یک حادثه بزرگ در نشر ایران بود، یاد کرد و یا از سروسامان دادن به انتشار کتابهای درسی که باز در این مورد همانگونه که در خاطرات جعفری می خوانیم سهم همایون صنعتی زاده عمده است.
در جستجوی صبح در دو جلد انتشار یافته و شصت سال از خاطرات مؤلف را از سال ۱۲۹۸ تا سال ۱۳۵۸ در بر می گیرد؛ یعنی تا آستانه دستگیری و زندانی شدن او و مصادره مؤسسه امیرکبیر که طی سی سال با کوشش و پشتکار و عشق عمیق مؤسس آن به کتاب و نشر تناور شد و شاخ و بال گسترد.
...پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بازداشتهای مکرر و محاکمه در دادگاهی که طبق مصوبه شورای عالی انقلاب اسلامی و ضوابط آییننامههای دادسراها و دادگاههای انقلاب صلاحیت محاکمه برای اتهامات وارده بر من را که تمام کذب محض بود نداشت مقرر گردید که دوسوم اموال من و تشکیلات مؤسسه امیرکبیر به جامعه مدرسین و یا جامعهالصادِ واگذار گردد و چون جوامع مزبور از قبول آنها خودداری کردند پس از سه سال بلاتکلیفی در زندان اوین و جو خشونتبار آن ایام در یک جلسه شبیه به دادگاه حسنک وزیر با تهدید و ارعاب و تهدید به مرگ و ترس طبق نوشتهای به نام صلحنامه تمام تشکیلات امیرکبیر و ملحقات آن به سازمان تبلیغات اسلامی واگذار شد و من خانهنشین شدم.
پس از پیگیری های بسیار، بدون داشتن وکیل و کارشناس، حکم بدوی کذایی بر خلاف قوانین قضایی و قوانین جمهوری اسلامی اعلام گردید ولی هنوز که هنوز است به آن ترتیب اثری داده نشده است.