- موجودی: موجود
- مدل: 196742 - 98/4
- وزن: 0.30kg
در جستجوی آزادی
نویسنده: آیزایا برلین , رامین جهانبگلو
مترجم: خجسته کیا
ناشر: گفتار
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 280
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1371 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
شش مصاحبه رامین جهانبگلو با آیزایا برلین
آیزایا برلین متفکر روسی الاصل تبعه ی انگلیس از بزرگترین متفکران در زمینه ی آزادی و پاسداشت آن بود.مفهوم آزادی مثبت و منفی را بار اول وی به طور کامل بیان کرد.در این کتاب جهانبگلو مثل بقیه ی مصاحبه هایش سوالاتی جالب از برلین پرسیده و جوابهای برلین هم در عین فروتنی بسیار زیباست.
رامین جهانبگلو:
قبل از هر چیزی می خواهم از شما سپاسگزاری کنم که این گفت وگو را پذیرفته اید. اگر اجازه دهید، مایلم نخست با چند پرسش از زندگی خودتان شروع کنم، پرسش هایی درباره تجربه های گذشته تان و تاثیرهایی که چنین تجاربی احتمالاً بر تفکر شما داشته اند.سِر آیزایا برلین، شما در روز ششم ژوئن ۱۹۰۹ در شهر ریگا متولد شدید، و ده ساله بودید که همراه پدر و مادرتان روسیه را ترک کردید. آیا خاطرات این دوره، به ویژه شرایط مهاجرت تان را هنوز به یاد دارید؟
آیزایا برلین:
در ۱۹۱۵ همراه پدر و مادرم ریگا را به مقصد پتروگراد ترک کردم و در ۱۹۱۹ همگی از پتروگراد مهاجرت کردیم. در پتروگراد شاهد انقلاب روسیه بودم. در آن هنگام هشت سال داشتم و نخستین انقلاب روسیه را بسیار خوب به یاد دارم: برپایی تظاهرات، شعارهای پارچه ای، جمعیت در خیابان ها، شور و هیجان، دیوارکوب هایی با تصاویری از لوو ، نخست وزیر جدید و فعالیت های تبلیغاتی مجلس موسسان که بیش از بیست حزب سیاسی در آن شرکت داشتند.
از جنگ سخن چندانی نبود، به هرحال در محافل خانوادگی ما از آن صحبتی نبود. یهودیان، همچنین بورژوازی لیبرال، از انقلاب لیبرالی سخت استقبال کردند. اما دیری نپایید که انقلاب بلشویکی در ماه نوامبر از راه رسید. ما ــ خانواده ام و دوستانشان ــ درست متوجه نشدیم که انقلابی رخ داده است. نخستین نشانه انقلاب، با اعتصاب عمومی بر ضد به قدرت رسیدن بلشویک ها نمودار شد. روزنامه های مختلف تعطیل شدند.
به یاد می آورم که روزنامه لیبرالی منتشر می شد با نام روز، نام همین روزنامه بعد غروب شد، سپس شب و نیمه شب، و سرانجام تاریک ترین شب، و پس از چند روز هم دیگر درنیامد. آن روزها صدای تیراندازی ها از دور به گوش می رسید. مردم گمان می کردند که آن وقایع حداکثر بیش از دو تا سه هفته ادامه نیابد....
در روزگاري بس پرچالش و در عين حال جالب زندگي ميکنيم. اين زمان بيش از هر زمان ديگري، تفکر روشنتر و واقعگرايانهتري ميطلبد. زماني است که داوري سياسي و درک مسئوليت مدني ما را ايجاب ميکند. برلين به دلايل گوناگون، امروزه فيلسوفي است عميقاً مطرح، اما فراتر از هر چيز، از آنرو که آن دسته از ايدئولوژيهاي فلسفي و سياسي را رد ميکند که بر اين نکته پاي ميفشارند که فقط يک شيوه زندگي، يک گونه آزادي و يک نوع فرديت وجود دارد.
برلين در اصل و در عمل ميگفت که پيروي از آرماني يکتا و منحصر بهفرد اخلاقاً رياکارانه است. در اصل خطرناک است، زيرا اين پيروي منکر ميشود که حتي بهترينِ راههاي زندگي فردي و اجتماعي به فدا شدن ارزشهاي اخلاقي ميانجامد. در لواي تنها «خير اکبر» در عمل بزرگترين بيعدالتيهاي سياسي روي داده است: يگانه راه به رستگاري؛ راهحل نهايي؛ جامعه بيطبقه؛ حفظ شدن کشور؛ و امروز جهاني شدن و مردمسالار شدن جهان.
افزون بر اين، راههايي که به نام هدف نهايي مدعي توجيه آنهاست، حتي اگر خود موهوم نباشد، رياکارانه است: تفتيش عقايد، قتلعامهاي قومي، تصفيههاي طبقاتي و انقلابهاي فرهنگي ــ?برخي از فجيعترين وقايعي که بشر تاکنون به آن دست زده است ــ در طلب آن «خير اکبر» پرچم افراشتهاند. آيزايا برلين مرد فرزانگي بود، و آموزنده و آموزگار بسيار چيزها. همه عمرش از خرد سياسي کثرتگرا حمايت کرد - همان ديدگاه ضروري بنيادي که ارزشهاي انساني را متکثر ميداند و نميتوان آن را به جريان واحدي فرو کاست؛ و اين ديدگاه، گاه با شيوههايي رقتبار و غمانگيز، به برخورد ميانجامد. اين ديدگاه او را انديشمند روزگار بحران ساخت.