- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 161785 - 11/6
- وزن: 0.40kg
در تکاپوی تاج و تخت
نویسنده: رضا آذری
ناشر: سازمان اسناد ملی ایران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 320
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1378 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
اسناد ابوالفتح میرزا سالارالدوله
در مجموعه حاضر اسناد مربوط به ابوالفتح میرزا سالارالدوله ؛ سومین پسر مظفرالدین شاه قاجار به چاپ رسیده که بیانگر اقدامات سیاسی و نظامی وی برای احراز مقام پادشاهی است. افزون بر آن در این اسناد, اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در سالهای پس از انقلاب مشروطیت تا به قدرت رسیدن رضاشاه منعکس شده است.
کتاب با تاریخچهای از زندگینامه , خصوصیات شخصی , حکمرانی و تکاپوهای سیاسی ـ نظامی سالارالدوله برای کسب تاج و تخت آغاز می شود ; آن گاه متن 199 سند به طبع میرسد. بخش پایانی نیز به تصاویری از نمونه اسناد و فهرست اعلام اختصاص دارد. کتاب با تصاویری از سالارالدوله به پایان میرسد.
ابوالفتح میرزا، پسر سوم مظفرالدین شاه در ۸ ذی الحجه ۱۲۹۸هـ . ق. در دارالسلطنه تبریز دیده به جهان گشود. او نیز چون دیگر فرزندان مظفرالدین میرزا در تبریز به تحصیل و فراگیری فنون نظامی مشغول شد. در سال ۱۳۰۶هـ . ق. از سوی ناصرالدین شاه به منصب سلطانی فوج امیریه و قراولی مخصوص همایونی منصوب شد و در سال ۱۳۱۲ به سالارالدوله ملقب شد.
درباره لقب سالارالدوله بيشتر محققين بر اين باورند که آنگاه که ناصرالدين شاه قاجار براي بار سوم عازم سفر فرنگ بود در هنگام عبور از ايالت آذربايجان و شهر تبريز نوه خود ابوالفتح ميرزا را به لقب سالارالدوله ملقب ساخت. برخي ديگر از نويسندگان نيز گفتهاند در سال ۱۳۱۲ هجري قمری وقتی که سالارالدوله توسط ناصرالدين شاه به تهران فرا خوانده شد و پس از آنکه آزمايشهای نظامي از او به عمل آمد توسط جد تاجدار خود از درجه نظامي سلطانی به امير تومانی ( سپهبد) ارتقا يافت و لقب سالارالدوله نيز به وي اعطا گرديد و در ضمن مقرر شد هفتهای دو شب نگهبان مخصوص خوابگاه شاه باشد.
او از همان آغاز جوانی به غرور و جاه طلبي شهرت داشت و از همان دوران در انديشه کسب تاج و تخت پادشاهي بود و بر اين باور بود برای ولايتعهدی و جانشينی پدر سزاوارتر و لايق تر از برادر وليعهدش محمدعلی ميرزا میباشد. سالارالدوله پس از به سلطنت رسیدن مظفرالدین شاه، در سال ۱۳۱۴ به حکومت کرمانشاه منصوب شد ولی یک سال بعد به علت بی کفایتی از این حکومت برکنار شد و به تهران بازگشت. از سال ۱۳۱۶ تا ۱۳۱۸ هـ . ق. با وساطت امینالسلطان حکومت خمسه به وی واگذار و از ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۲هـ . ق. به حکومت عربستان و لرستان و بختیاری منصوب شد.
پس از عزل از حکومت عربستان و لرستان و بختیاری در تهران بی هیچ منصبی حضور داشت و با میرزا نصرالله خان ملکالمتکلمین آشنا شد، این آشنایی پای سالارالدوله را به محفل مخفی انجمن ملی یا « مجمع آزادمردان» باز کرد.ابوالفتح میرزا سالارالدوله در سال ۱۳۲۳ به حکومت گروس و کردستان و همدان و ملایر و تویسرکان منصوب شد اما او که سودای ولایتعهدی در سر داشت با مخالفان به صورت مخفیانه فعالیت خود را ادامه میداد.
شیوه حکومت در کردستان، باعث اعتراض به دربار در تهران شد و سالارالدوله به فاصله کوتاهی به تهران بازگشت و این بازگشت مصادف با تحصن علما در حضرت عبدالعظیم و جریان مشروطهخواهی بود. سالارالدوله به تشویق ملکالمتکلمین به حمایت مالی از متحصنین پرداخت. حضور او در تهران نیز خطراتی در پیش داشت و سلطان عبدالمجید میرزا عینالدوله صدراعظم او را روانه حکومت لرستان و بروجرد کرد. پس از فوت مظفرالدین شاه و به سلطنت رسیدن محمدعلی شاه، سالارالدوله به سرکشی در مقابل برادر پرداخت و حکومت درصدد سرکوب وی برآمد.او در جمادیالاخر ۱۳۲۵، پس از کسب تأمین جانی، از سوی ظهیرالدوله حاکم همدان به طهران آمد. اما ارتباط خود را با انجمنهای تندروِ مخالف محمدعلی شاه قطع نکرد. در ۱۳۲۶ با حمایت دولت روسیه از ایران خارج شد و در فرانسه به لژ فراماسونری « گراند اوریان» پیوست.
پس از عزل محمدعلی شاه بسیار امید داشت که بر تخت نشیند ولی انتصاب احمدشاه او را از مشروطهخواهان دلسرد کرد و به سوی برادر مخلوع خود دست یاری دراز کرد. محمدعلی میرزا در ۱۳۲۹ که قصد بازگشت به ایران را داشت از نیروی سالارالدوله استفاده کرد. سالارالدوله با نیروی خود در رجب ۱۳۲۹ به سنندج وارد شد و از مجلس شورای ملی خواست تا با شاه مخلوع همکاری کند. مجلس شورای ملی برای دستگیری یا اعدام سالارالدوله جایزهای به مبلغ ۲۵ هزار تومان تعیین کرد و قوایی جهت سرکوب او اعزام کرد، درگیری بین او و قوای دولتی تا سال ۱۳۳۱ به طول انجامید و سرانجام با حمایت دولت روسیه از ایران خارج شد و به سویس رفت و در ۱۳۳۸ ش در ۸۰ سالگی در اسکندریه مصر درگذشت و برطبق آداب و آیین ماسونها به خاک سپرده شد.