دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

در بهشت پنج نفر منتظر شما هستند

در بهشت پنج نفر منتظر شما هستند

نویسنده: میچ البوم
مترجم: پاملا یوخانیان
ناشر: قطره
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 176
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1389 _ 1388 - دوره چاپ: 7 _ 6

 

مروری بر کتاب

ادی حس کرد پاهایش با زمین تماس پیدا می‌کند. آسمان دوباره تغییر می‌کرد، از لاجوردی به خاکستری زغالی، و حالا ادی در احاطه‌ی درخت‌های افتاده و آوارِ سیاه بود. دست‌ها، شانه‌ها، ران‌ها و ماهیچه‌ی پشت پاهایش را گرفت. احساس کرد قوی‌تر از قبل است. ولی وقتی سعی کرد انگشت‌های پایش را لمس کند، نتوانست، انعطاف‌پذیری‌اش از بین رفته بود.

دیگر قابلیت کششیِ کودکانه نداشت، هر عضله‌اش به سفتی سیم پیانو بود. به زمین بی‌جانِ اطراف نگاه کرد. روی تپه‌ای نزدیک گاری شکسته‌ای، استخوان‌های پوسیده‌ی حیوانی به چشم می‌خورد. ادی حس کرد باد گرمی به صورتش می‌خورد. آسمان زرد آتشین شد. ادی، یک بار دیگر دوید. حالا طور متفاوتی می‌دوید. با قدم‌های استوار و سنجیده‌ی یک سرباز. صدای رعد ـ یا چیزی شبیه رعد، انفجار و یا ترکیدن بمب به گوشش خورد. به طور غریزی، با شکم روی زمین خوابید، و با ساعدهایش خود را جلو کشید.

آسمان باز شد و باران بارید، رگباری شدید، نسبتا قهوه‌ای. سرش را پایین آورد و در امتداد گل و لای خزید. آب کثیفی را که اطراف لب‌هایش جمع شده بود، تف کرد. بالاخره حس کرد سرش به جسم محکمی خورد. تفنگی را در زمین فرو کرده بودند. کلاهخودی بالایش بود و چندین پلاک سربازی از دسته‌ی آن آویزان بود. در باران پلک زد، پلاک‌ها را با انگشت لمس کرد و بعد هیجان زده به سمت یک دیوار مجوف از ساقه‌های چسبناک خزید که از یک درخت کلفت انجیر هندی آویزان بود. در تاریکی‌شان شیرجه رفت. زانوهایش را جمع کرد. سعی کرد نفسش را حبس کند. ترس او را پیدا کرده بود، حتی در بهشت.

ادی، سرباز کهنه کاری است که احساس می کند در زندگی بی معنایش، شامل نگهداری از دستگاه های یک شهربازی، به دام افتاده است. در طول سال ها، شهر بازی عوض می شود شده و ادی هم همین طور، از جوانی خوش بین و امیدوار، به پیرمردی تلخ و دل خسته مبدل می شود.

زندگی اش سرشار از یکنواختی، تنهایی و پشیمانی است. و بعد، ادی در روز تولد 83 سالگی اش، در سانحه ی غم انگیزی، هنگام نجات دادن دختر کوچکی از سقوط یک گردونه، می میرد. در دم آخر ، دو دست کوچک را در دستانش احساس می کند و بعد هیچ ادی در زندگی پس از مرگ چشم می گشاید و در می یابد که بهشت، باغ عدن سرسبز نیست ، بلکه جایی است که پنج نفر که در زندگی او نقشی داشته اند، زندگی زمینی اش را برایش توضیح می دهند. این پنج نفر...

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات