- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 152381 - 85/3
- وزن: 0.40kg
دختری با گوشواره مروارید
نویسنده: تریسی شوالیه
مترجم: گلی امامی
ناشر: چشمه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 237
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1381 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
تصاویر رنگی
رمان دختری با گوشواره از معدود رمان هایی است که بر اساس یک نقاشی نوشته شده است. اینکه تصویر طراحی شده بر روی این نقاشی متعلق به کیست ، مدتها سبب اظهار نظر هایی متفاوت از سوی مورخان هنر شده است.
... مادرم نگفت که می آیند. بعدا اشاره کرد که نمی خواسته عصبی به نظر برسم. تعجب کردم. آخر فکر می کردم که مرا بهتر می شناسد. غریبه ها معتقد بودند که من آدم آرامی هستم. نوزاد که بودم گریه نمی کردم. فقط مادرم متوجه آرواره ی به هم فشرده و گشادگی چشمان بیش از حد درشتم می شد.
در آشپزخانه مشغول خرد کردن سبزیجات بودم که صداها را از جلوی در خانه شنیدم ، صدای زن به صافی سطح برنج و صدای مرد بم و خفه ، همانند تخته ی میزی که رویش مشغول کار بودم. از آن نوع صداهایی بود که به ندرت در خانه ی ما شنیده می شد. می توانستم قالی های گرانبها ، کتاب های قیمتی ، مروارید و پوست خز را در صدایشان بشنوم.خوشحال شدم که پیشتر جلوی پله های ورودی را حسابی ساییده بودم.
صدای مادرم ...; انعکاس قابلمه ای روی اجاق و خمره ی سرکه از طرف در وروری نزدیک شد. می آمدند به آشپزخانه. تره فرنگی هایی را که خرد کرده بودم گوشه ای جمع کردم و چاقو را روی میز گذاشتم ، دستها را با پیشبند پاک کردم ، لب ها را به هم فشردم که صاف شوند.
مادرم در آستانه ی در ظاهر شد. دو چشمانش نگرانی را نشان می داد. پشت سرش زن مجبور شد سرش را خم کند چون قدش خیلی بلند بود ، بلند تر از مردی که به دنبالش می آمد. تمام خانواده ی من ، حتی پدر و برادرم کوچک اندام بودند ...