- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 162100 - 106/2
- وزن: 0.80kg
دختر پارس
نویسنده: ستاره فرمان فرماییان - دانا مانکر
مترجم: اردشیر روشنگر - اصغر اندرودی
ناشر: پیکان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 552
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1377 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
«ستاره فرمانفرماییان» به سال ۱۲۹۹ خورشیدی در شیراز به دنیا آمد. پدرش «شاهزاده عبدالحسین میرزا فرمانفرما» یکی از نوادههای سلسلهی قاجار بود. در طول زندگی نودسالهی ستاره، دو سلسله پادشاهی منقرض شدند، یکی سلسلهی قاجاریه و دیگری سلسله پهلوی، و سقوط هر دوی این خانوادههای سلطنتی، در زندگی این زن، تاثیرات مهمی بر جای نهاد. اولی ، پدرش را از مقامات حکومتی خلع کرد و دومی به زندانی شدن خودش و مهاجرت همیشگیاش از ایران منجر شد.
ستاره فرمانفرماییان، یکی دو ماهه بود که خانوادهاش از شیراز به تهران آمدند. وی تا سنین نوجوانی در حرمسرایی شامل مادران و فرزاندان شازده عبدالحسین فرمانفرما، زندگی کرد تا این که طی ماهها سختی و رنج فراوان و بهرغم مخالفت بزرگان خانواده، برای ادامهی تحصیل به ایالات متحد آمریکا رفت و در آنجا طی ۱۰ سال اقامت، ابتدا در رشتهی جامعهشناسی لیسانس گرفت و سپس در رشتهی مددکاری اجتماعی، ادامه تحصیل داد و در بین سالها ۱۹۴۴ تا ۱۹۵۴ میلادی در دانشگاه شیکاگو در زمینهی حقوق خانواده و کودکان مطالعه و کار کرد.
او اولین دانشجوی ایرانی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی بود که در آنجا لیسانس جامعه شناسی گرفت و برای گرفتن فوق لیسانس در مددکاری اجتماعی به دانشگاه شیکاگو رفت. او در سال 1337 مدرسه ی عالی مددکاری احتماعی تهران را تاسیس کرد.دانشگاه هاروارد نام ستاره فرمانفرماییان را به عنوان یکی از زنان پیشرو در علم مددکاری در لیست زنان تاثیرگذار تاریخ آمریکا قرار دادهاست. او خاطرات زندگی و کار حرفهای خود را در این کتاب منتشر کرد .
... خاطراتی که ارائه میشود، شامل افکار، اندیشهها و تصورات من در مورد دیگران، به ویژه پدرم و سایر افراد است که خودم آنها را گردآوردهام و معتقدم از نظر من کاملا صحیح و براساس برداشتهای شخصی خودم از دیدهها و شنیدههای مستقیم، یا گفت و گو با دیگرانی که در ارتباط نزدیک با موضوع بودهاند و یا مدارکی که خواندهام هستند.
...در حقیقت ، هرگز به خاطرم خطور نکرده بود که افکار والای شازده فقط تا آنجا پیش می رفت که زنان تااین حد قادرند تحصیل کنند که بتوانند زنها و مادرهای خوبی باشند . من هیچ وقت تنهایی با پدرم گفت و گو نکرده بودم ؛ چه رسد به اینکه از او بپرسم به نظرش مردان پیشرفته دیگر چه فکر می کنند که مغز یک زن تحصیلکرده - بجز زن بودن و مادر شدن - می تواند قادر به چه کارهای دیگری باشد . دیدگاه او در مورد زن ، هیچ فرقی با دیدگاه یک ایرانی آن دوران نداشت ؛ چه مرد و چه زن .