- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 149814 - 58/4
- وزن: 0.40kg
دانای بزرگ ؛ بزرگمهر
نویسنده: اقبال یغمائی
ناشر: مولف
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 92
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: ?135 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
بزرگمهر، حکیمی بزرگ و دانایی روشندل و بسیاردان بوده است؛ از اینرو بهتحقیق خواندن شرححال و اندیشیدن به اندیشه و گفتارهای بلندش و کردار ستودهاش، سودها دارد. این کتاب در احوال و گفتارهای حکیمانه اوست، آمیخته به داستانهایی لطیف و شیرین.
بزرگمهر حکیم پسر بختگان بنا به مندرجات منابع شرقی وی در شهر مدائن متولد شد و در کودکی به تحصیل علوم پرداخت و آوستا را نزد موبدان آموخت و چون به سن رشد رسید معلم و استاد مخصوص هرمز پسر خسرو انوشیروان (۵۳۱ – ۵۷۹ میلادی) گردید و سپس شاه چون دانایی و فرزانگی و لیاقتش را دید او را وزیر خود کرد و در باب عقل و کفایت او روایتهای زیادی نقل کردهاند .
گویند که پادشاه هند دستگاه شطرنج نزد پادشاه ایران فرستاد و بزرگمهر اسرار آن را کشف کرد و در برابر بازی نرد را اختراع نمود و از او رسالهای به زبان پهلوی به نام: «پند نامک وزرگمهر بختگان» یعنی: پندنامه بزرگمهر پسر بختگان، در چهارصد و سی کلمه به یادگار مانده است و چنانکه نوشتهاند وی بعد از فوت انوشیروان به طبرستان رفت و چون سخنان زنندهای بر علیه هرمز چهارم (۵۷۹ – ۵۹۰ میلادی) پسر خسرو انوشیروان به زبان آورده بود از این رو به فرمان آن شاه به سال ۵۸۰ میلادی در شصت و نه سالگی به قتل رسید.
بزرگمهر به یکی از فرزانگان و حکما و اندیشمندان عهد ساسانی به شمار میرود و پندنامه بزرگمهر از سخنان حکیمانه اوست و در کتابهای اسلامی هم کلمات قصار او را نقل کردهاند که بسی ارزنده است.برپایهٔ منابع دوران اسلامی، بزرگمهر حکیم افزون بر وزیر خردمند انوشیروان، دانشمند، قهرمان میهنی، دانای رمز و رازهای سربهمهر، سبب شرمساری حکومتهای هند و روم در برابر ایران، دانا به دانشهای پزشکی و ستارهشناسی نمایانده شده است.
پندنامه بزرگمهر به انوشیروان و داستان بازی نرد و شطرنج، از مهمترین داستانهای دورهٔ تاریخی شاهنامه است. هفت بزمی که بزرگمهر در آنها دستاورد حکمت و اندیشهٔ خویش را به انوشیروان ارائه میکند در شاهنامه بیان شده است. نیز او چکیدهٔ حکمت خویش را در دوازده قانون به خسرو اول داد که پاسداشتن آنها سبب امن و امان برای پادشاه و مردمان است. پنددهی بزرگمهر به نوشینروان چنان در چشم نویسندگان دوران اسلامی پررنگ آمده که در آثار این دوره، پند و اندرز با نام بزرگمهر همنشیناند.
بزرگمهر عقیده داشت كه هر كس صبح زود از خواب بیدار شود آدم موفقی خواهد شد. خودش هم همیشه پیش از طلوع آفتاب به سر كارش در كاخ انوشیروان می رفت و او را از خواب بیدار می كرد.انوشیروان كه می خواست بیشتر بخوابد از این كار وزیرش ناراحت می شد. یك روز انوشیروان نقشه ای كشید و به عده ای از نوكرانش دستور داد تا در سر راه بزرگمهر كمین كنند و بر سر او بریزند و هر چه دارد بدزدند.
انوشیروان می خواست با این كارش نگذارد كه بزرگمهر صبح زود به كاخ بیاید و او را بیدار كند و از آن به بعد هم جرات نكند صبح زود از خانه بیرون آید.پس نو كر ها پیش از طلوع آفتاب بر سر راه بزرگمهر كمین كردند و همین كه او به نزدیك آن ها رسید بر سرش ریختند و كیسه سكه ها و لباس های او را دزدیدند. بزرگمهر با لباس زیر به خانه بر گشت و لباس دیگری پوشید و به كاخ انوشیروان رفت ، اما دیگر دیر شده بود و آفتاب طلوع كرده بود.
انوشیروان كه علت دیر آمدن وزیرش را می دانست با تمسخر از او پرسید : چرا امروز دیر كردی؟! بزرگمهر پاسخ داد:راهزنان برسرم ریختند و مرا غارت كردند و من ناچار به خانه برگشتم تا لباس دیگری بپوشم، این بود كه دیر شد. انوشیروان با همان لحن تمسخر آمیز گفت تو كه می گفتی هر كس زود از خواب بلند شود موفق است، پس چرا امروز تو موفق نبودی؟! بزرگمهر فوری پاسخ داد: برای این كه دزدان زودتر از من از خواب بر خاسته بودند و موفق شدند اما چون من دیر تر ار آن ها بیدار شدم ناموفق ماندم.