- موجودی: موجود
- مدل: 196623 - 68/2
- وزن: 0.30kg
دام جهنمی
نویسنده: میشل لوبرن , کلود مسپلد , موریس لوبلان
مترجم: یاسمن منو
ناشر: جهان کتاب
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 113
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1402 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
سه داستان
داستانهای مندرج در کتاب پیشرو، منتخبی از کتاب گلچین داستانهای سیاه و پلیسی فرانسوی (بخش دوم اینکتاب که مربوط به بازه زمانی ۱۹۰۰ تا ۱۹۵۰ میشود) است. منتخب بخش اول کتاب داستانهای سیاه و پلیسی فرانسوی، سال ۱۳۹۹ در قالب کتاب «ملوان آمستردام» منتشر شد.
بسیار معذب به نظر میرسید و در اینحالت زیباتر هم بود. با وجود آنکه بهروشنی میدیدم که میخواهد فرار کند. ادامه دادم:
«خانم، چهطور ممکن است کاپیتان بوویزاژ به فرانسه برگشته باشد و به قدیمیترین دوستش خبر نداده باشد! خیلی ممنون میشوم اگر به ژرار بگویید که همین امشب برای دیدارش میآیم.»
در حالیکه زن سرعتش را بیشتر کرده بود با او خداحافظی کردم. اما با شنیدن جمله آخرم با پریشانی غیرقابل توضیحی برگشت و گفت:
«غیرممکن است... امشب غیرممکن است. قول میدهم که ژرار را در جریان ملاقاتمان بگذارم... این تنها کاری است که میتوانم بکنم... ژرار نمیخواهد کسی را ببیند... هیچکس ... در انزوا زندگی میکند... ما در انزوا زندگی میکنیم... این ویلا را اجاره کردهایم چون به ما گفته بودند ساکن ویلای مجاور دو بار در سال چند روزی آنجا اقامت دارد و زیاد هم آفتابی نمیشود.»
سپس با حالتی بسیار غمگین اضافه کرد:
«عذر ژرار را بپذیرید آقا ... ما هیچکس را نمیبینیم ... هیچکس ... بدرود آقا ...»
با عصبانیت گفتم:
«اما آقا و خانم ژرار گاهی پذیرای دوستانشان هستند. احتمالا امشب هم منتظر همان مهمانهایی هستند که سال قبل پذیرایشان بودند...»
زن سرخ شد و گفت:
«آه! این استثنایی است! کاملا استثنایی! .... آنها دوستان استثنایی هستند!» و با گفتن اینجملهها بهسرعت دور شد. سپس متوقف شد و به طرفم برگشت و التماسکنان گفت:
«بهخصوص! بهخصوص امشب نیایید.» سپس پشت دیوار ناپدید شد...
فهرست
موریس لوبلان: دام جهنمی
گاستون لورو: شام نیمتنهها
لئو ماله: شرکت حمل و نقل