- موجودی: موجود
- مدل: 190501 - 27/1
- وزن: 0.20kg
داستان های بی ملاک
نویسنده: جلال آل احمد
ناشر: فردوس
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 152
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1374 - دوره چاپ: 1
کیفیت : نو ؛ عطف و لبه صفحات کتاب رد زردی مختصری دارد
مروری بر کتاب
از در باغ آسایشگاه که پا به درون گذاشتم، هنوز اثری از ترس و وحشت پیشین را با خود داشتم. وحشت از ورود به یک جای ناشناس. وحشتی که وقتی بچّه بودم، از ورود به جلسۀ امتحان در خودم حسّ می کردم. با دوستم-که طبیب آسایشگاه بود-قرار گذاشته بودم ساعت ده صبح خودم را به شاه آباد برسانم.
اوایل مهر بود و هنوز بیمارها در فضای آزاد زندگی می کردند. از همان دم در، تخت های چوبی و آهنی را ردیف، پهلوی هم، روی زمین گذاشته بودند. و بالای هر ردیفی از آن ها، یک طاقۀ بلند و دراز برزنت کشیده بودند. کنارۀ ملافه های سفید و چرکمرد بسترها، روی خاک افتاده بود و سایه بان بالا سر تخت ها را گرد گرفته بود و اوّلین برگ های خزان زدۀ چنارهای بلند باغ، گله به گله روی آن نشسته بود...«
سلام! حضرت آقای استاد تشریف دارند ؟ بفرمایید فلانی است .» «...» صدای استاد ار داخل اتاق بلند شد و از حیاط گذشت که با صدای کشیده می گفت : « آقای ... بفرمایید تو ... کلبه ... در ... ویشی ... که صاحب و دربون ... نداره .»