- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 163899 - 65/4
- وزن: 0.50kg
داستان های با اجازه
نویسنده: گروه نویسندگان
مترجم: اسدالله امرایی
ناشر: قطره
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 212
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1390 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
مجموعه هجده داستان از نویسندگان امروز
کتاب حاضر، مشتمل بر مجموعه داستانهای کوتاه، از نویسندگان معاصر به همراه بیوگرافی مختصری از نویسندگان با موضوعات مختلف است.
آیا اجازه گرفتن از صاحب اثر در ترجمه اهمیتی دارد؟
آیا در جایی که مسئلهی کپیرایت آثار خارجی رسمیت ندارد، میتوان سراغ نویسنده و پدیدآورندهای بروی و از او بخواهی که اجازه دهد کارش را به زبان خودت برگردانی؟
از زمانی که کار ترجمه را آغاز کردم، این دغدغهها را داشتم که با نویسنده یا صاحب قانونی اثر تماس بگیرم و از او اجازه بخواهم. آثاری که در این مجموعه میخوانید، پاسخیاست به این دغدغههای من. داستانهای با اجازه، داستانهاییست که نویسندگانشان لطف کردهاند و با کمال میل خواستهام را پذیرفتهاند.
...پدرم هشت سال آخر عمرش آب مروارید داشت. ناشنوا هم بود که بر اثر حادثه جنگی در جوانی دچار آن شده بود. تنها راهی که میتوانستیم با او ارتباط برقرار کنیم، نوشتن در کف دستش بود. سعی کردم حالیاش کنم که برود عمل کند. اما به خرجش نرفت که نرفت. به طب امروزی اعتقاد نداشت. فکر میکرد کور میشود و میخواست با همین مختصر بینایی که دارد بسازد.
بعد از آنکه او را به آسایشگاه برگرداندم پرسیدم، آیا هنوز هم نمیخواهد که چشمهایش را عمل کند. گفت، نه. فقط نور و تاریکی را حس میکرد. میترسید آن را هم از دست بدهد. گفتم خیلی خوب و کف دستش نوشتم، هر طور که میخواهی. بعد او را بردند برای دیالیز. برایش دست تکان دادم و خداحافظی کردم، هرچند میدانستم که نمیتواند مرا ببیند و صدایم را هم نمیشوند.اوایل هفتهای یکبار میبردیم، بعد هر دو هفته یکبار و بعد هر ماه، دو ماه یکبار و بعد از آن دیگر یادم نیست...
یك چیز دیگر تا یادم نرفته، آن مرد با خواب بیگانه بود. شب تا صبح نمی خوابید و در نور چراغ مطالعه ژست می گرفت. اگر یکی از پنجره سر می کشید، خیال می کرد او نویسنده ای در حال کار است. نویسنده ای که گویا غرق تفکر در موضوعی پیچیده است و فکر می کند که درباره ی جهان و معنا و کائنات چه چیزی بنویسد.
ذهن او چشم اندازی را از پی چشم انداز دیگر می گشاید، افکارش از جعبه ای روزگاری جهل و ضلالت و کوته بینی را در آن محبوس کرده بودند، رها می شد. او به مرزهای محدودیت دانش بشری می اندیشید، به بیهودگی تاریخ، تنهایی آدمی، خیروشر، امید و نومیدی و چاله های نسبی گرایی و زیبایی البته اولین و فوری ترین مسئله اش زیبایی بود.
فهرست
ماه عسل
سانسورچی
پسرها
پری دریایی
مسابقه مرد چاق
جوان
ترجمه
تلویزیون
زندگی یک سگ
آپارتمان ایوا
سوژه
لودا و ملینا
جهره پنهان
پیری بد دردی است
و...