- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 155936 - 36/3
- وزن: 0.30kg
داستان ناگهان
نویسنده: جیمز توماس - رابرت شپارد
مترجم: اسدالله امرایی
ناشر: سالی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 208
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1381 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
سی و شش داستان کوتاه
داستان دوستت دارم، تنها مادرت "از "کاپلان " در قالب نامه نگارش شده است .این داستان، نامه دختری است به مادرش که سالهاست او را ترک کرده و فقط از طریق نامههای کوتاه از مادرش باخبر است .دختر در این نامه از دوری مادر شکایت میکند و برای او بازگو میکند که در تمام سالهای دوری از او همواره او را در کنار خود حس کرده است .و این که تمام کوشش او برای یافتن مادر بینتیجه بوده است .
او در نامه چنین مینگارد" :همیشه توی اطلس دنبال تو گشتهام و کارت پستالها را توی جعبه گذاشتهام .شصت و سه کارت پستال، چهارصد خط خرچنگ قورباغه :زندگی را به ما نشان میدهد ...
...کاتیا فکر کرد: «باید جایی دیگر دور از اینجا زندگی دیگری هم باشد. توتفرنگی خودرو، اردو، ساز و آواز، هزارتوهای پیچ در پیچ که ریشههای درخت کاج آن را قطع میکرد، رودخانه و مردمی که انتظار میکشند تا از آن بگذرند. کتابهای جدی و خوب، موسیقی مسحورکنندهٔ جاویدان باخ و صدای چرخ اتومبیلها. اینجا یا سگ زوزه میکشد یا از صبح تا شب صدای زوزهٔ ارهبرقی را میشنوی. از همه بدتر آب توی لگن هم یخ زده.»
کاتیا ها کرد به پنجره. ایگورف کندهای را گذاشته بود زمین. اینطرف و آنطرف را نگاه میکرد. بعد با یک ضربهٔ تبر شاخههای ریز آن را به زمین میریخت. تبر را کمی کج میگرفت. از رادیو صدای مارش ترکی به گوش میرسید. کاتیا گردان سربازان ترک را پیش چشم آورد. با عمامههای بزرگ در برف سنگین پا میکوفتند و نبرد میکردند تا راه باز کنند و از بخش ادارهٔ اقتصادی به فروشگاه ماشین بروند. شمشیرهایشان تا توی نیام یخ زده بود. عمامهها سفید سفید بود...
کاتیا فکر کرد «وای خدایا! انگار عقلم را از دست دادهام» ایگورف با یک بغل هیزم از راه رسید و آنها را ریخت کنار اجاق. بعد، از جیبش یک چاقوی ضامندار درآورد که در بازرسیهای بدنی توقیف کرده بود. تراشههایی را کند.
کاتیا اندیشید: «زمانی زمستان را دوست داشتم، اما حالا حالم از آن به هم میخورد. از سوز دمصبح و شب تاریک اقم میگیرد. از پارس سگ، نرده و سیمخاردار متنفرم. از چکمه و باشلق بدم میآید... لگن یخزده حالم را میگیرد....
فهرست
رودریگو ری روسا (گواتمالا) ترکیدن
بای ژیائو یی (چین) مرا بگیرید
دنیس هیرسان (آفریقای جنوبی) گوش عاشق
یوان چیونگ چیونگ (تایوان) آقا و خانم مارتینز
ادلا فان استین (برزیل) کاتیا
سرگئی دولاتوف (اتحاد شوروی) دوستت دارم، تنها مادرت
دیوید مایکل کاپلان (آمریکا) ادای احترام به ایساک بابل
دوریس لسینگ (زیمبابوه / انگلستان) کنار نهر
بری یورگرائو (آمریکا / آفریقای جنوبی) مرگ توپگیر گوشهی راست
استوارت دایبک (آمریکا) دختر ناکام
دینو بوتزاتی (ایتالیا) تمشک
لسلی نوریس (ولز) جای امیدواری
اسپنسر هولست (آمریکا) پایان خوش
مارگارت اتوود (کانادا) یکی از این روزها
گابریل گارسیا مارکز (کلمبیا) کسی را سرزنش نکن!
خولیوکورتاسار (آرژانتین) مدرسه
دونالد بارتلمی (آمریکا) آبوهوای سانفرانسیسکو
ریچارد براتیگان (آمریکا) تانکرهدی
باربارا آلبرتی (ایتالیا) فعل کشتن
لوئیسا والنسوئلا (آرژانتین) استقبال از هیأت مدیره
پیتر هانتکه (اتریش) گریگوری
پانوس آیوانیدس (قبرس) داستان پنجم
کلاریسه لیسپکتر (برزیل) مسئلهی لاینحل وراثت
یوزف اشکوورسکی (چک) لاعلاج
نادین گوردیمر (آفریقای جنوبی) زن دوم
کولت (فرانسه) آبی
دیوید بروکس (استرالیا) لاولپایا
مارک هلپرین (آمریکا) خوشخنده
هاینریش بل (آلمان) ملخ و جیرجیرک
یاسوناری کاواباتا (ژاپن) امیلی التماس میکند، تخمی انتخاب کن
پائولی بارتون (هائیتی) ظرف لاجوردی
ایساک دینسن (دانمارک) برف
آن بیتی (آمریکا) آلبوم خانوادگی
سیو سدرینگ (سوئد) علفخوارها
کریشنان وارما (هندوستان) کلیدهای گمشده
پاول میلنسکی (آمریکا) آببند
دانیل بولانژه (فرانسه) آخرین روزهای لالبازی مشهور
پیتر کری (استرالیا) یادداشتها