دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

داستان بیژن و منیژه از شاهنامه فردوسی

داستان بیژن و منیژه

نویسنده: حکیم ابوالقاسم فردوسی 
مقدمه ، تصحیح و توضیح: مهدی قریب
به خط: اسماعیل نیکبخت
ناشر: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 372
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1376 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : نو ؛ مزین به نوشته و امضای مصحح

 

مروری بر کتاب

فردوسی میگوید شبی تیره و تار بود گویی آسمان از قیر سیاه پوشیده بود و در آن تاریکی چنان بود که اهریمنان از هر گوشه‌ای روی سیاه خود را برای ترساندن بما می نمودند و یا مارهای سیاه دهن باز کرده تا بر ما بتازند. همان دم از جای برجستم و مرا زنی مهربان در خانه بود گفتم ای ماه روی خواب از چشمانم ربوده شده شمعی بیافروز و بزم این شب را راه بینداز و چنگ بردار و می‌در جام بلورین بریز. وی نیز می‌با نارنج و سیب و بهی آورد و آن را در پیاله‌ای شاهانه ریخت.

وی هرچه من خواستم کرد و آن شب تاریک را خوشتر از روز ساخت. لیکن من در اندیشه آن نامه خسروان بودم و دلم ناآرام بود. چون آن یار مهربان مرا دید که هوشم را به آن داستان بسته‌ام از من پرسید از داستان بیژن چه میدانی؟ آیا شنیده‌ای که بر بیژن چه گرفتاری از سوی زن رسیده است؟ گفتمش اگر چیزی می‌دانی از نامه باستان به من بگو.

گفت اکنون حرف مرا گوش کن و داستان‌های دیگر را فراموش کن. آن یار مهربان مرا گفت می‌در پیاله کن و بنوش تا من داستانی را که از دفتر باستان خوانده‌ام برایت بازگویم و آن داستانی است پر از فسون و مهربانی و نیز نیرنگ و جنگ. گفتم ای ماهروی همین امشب همه داستان را برایم بازگو که منیژه در کجا بود؟ و بیژن چه کرد و از تیمار درد چه بر سرش آمد؟ سپس آن ماهروی مرا گفت داستان را از دفتر پهلوی برایت میگویم و از تو می‌خواهم که آن را برایم به چکامه برگردانی و از تو سپاس‌گزار خواهم بود. اکنون ای یار نیکی‌شناس آن داستان را از من بشنو...

مرا گفت گر تو زمن بشنوی        به‌شعر آرم از دفتر پهلوی
همی گویم و هم پذیرم سپاس        کنون بشنو ای جفت نیکی‌شناس

داستان بیژن و منیژه از شاهنامه فردوسی که در پی نشر چاپ اول و دوم بخش هایی از شاهنامه مانند داستان رستم و سهراب،داستان سیاووش و فرود،بدین شکل در معرض داوری اهل ادب و تحقیق قرار میگیرد..قصه‌ی بیژن و منیژه در زمان پادشاهی «کیخسرو» پسر «سیاوش» در ایران اتفاق می‌افتد. مردمانی از سرزمین «اَرمان» که در نزدیکی مرز ایران و توران قرار دارد، نزد «کیخسرو» به دادخواهی می‌آیند. اَرمانیان بیان می‌کنند که سرزمینشان مورد حمله‌ی گرازان قرار گرفته است. «کیخسرو» تصمیم می‌گیرد دو پهلوان برای مقابله با  گرازان بفرستد. بیژن پسر جوان «گیو» پهلوان نامدار ایرانی داوطلب می‌شود، «گیو» مخالفت می‌کند اما پسر پافشاری می‌کند، در نهایت «کیخسرو» می‌پذیرد و بیژن راهی مرز ایران و توران می‌شود.

«گرگین» پسر «میلاد» دیگر پهلوان نامدار ایرانی بیژن را همراهی می‌کند. در شاهنامه آمده است که «گرگین» چندان پاک سرشت نبود و به حیله‌گری معروف بود. چون به میدان نبرد می‌رسند، «گرگین» بیژن را تنها می‌گذارد و از مبارزه با گرازها امتناع می‌کند. بیژن به تنهایی گرازها را شکست می‌دهد و باز می‌گردد. «گرگین» شجاعت و دلاوری او را تحسین می‌کند اما در دل نگران بدنامی خودش می‌شود. پس حیله‌ای به کار می‌بندد. بیژن را به نزدیکی اردوی دختران تورانی می‌برد. منیژه دختر «افراسیاب»، پادشاه توران، چشمش به بیژن می‌افتد و دل می‌بازد، از طرفی بیژن هم محو زیبایی دختر تورانی می‌شود. منیژه دایه‌اش را می‌فرستد تا نام و نشان بیژن را بپرسد و او را به اردو دعوت کند، بیژن به اردوی دختر «افراسیاب» می‌رود و داستان ادامه پیدا می‌کند.

فردوسی پیش از آغاز سرایش شاهنامه داستان بیژن و منیژه را سروده بود. سپس سال 367 هجری قمری  نگارش شاهنامه را آغاز کرد. در تاریخ آمده که اولین ویرایش شاهنامه سال 384 هجری قمری تمام شد، اما فردوسی باز هم سال‌های زیادی را برای کامل‌کردن شاهنامه وقت گذاشت. پایان تحریر کامل شاهنامه را سال 400 هجری قمری یعنی 16 سال پس از نسخه‌ی‌ اولیه می‌دانند. سرایش و تکمیل شاهنامه در مجموع 35 سال به طول انجامید.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات