- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 132561 - 94/7
- وزن: 1.80kg
- UPC: 550
داستان بیژن و منیژه
نویسنده: حکیم ابوالقاسم فردوسی
به کوشش : ابراهیم پور داود
ناشر: شرکت ملی نفت ایران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 260
اندازه کتاب: رحلی گالینگور - سال انتشار: 1344 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ لبه جلد کتاب سائیدگی مختصری دارد ؛ واجد فرمان
مروری بر کتاب
چاپ نفیس کاغذ گلاسه - همراه با تابلوهای رنگی
داستانی از روزگاران پهلوانی ایران ؛ برگزیده از: شاهنامه فردوسی
...شبی خسرو و بزرگان جشنی آراستند که ناگاه پرده دار آمد و گفت که عده ای از ارمانیان به درگاه آمده اند پس شاه بر تخت نشست و آنها را پیش خواند . آنها گریان نزد شاه رسیدند و گفتند ما از شهری که در مرز توران و ایران است به دادخواهی آمده ایم .
در شهر ایران بیشه ای بود که کشتزار ما در آن است و اکنون گرازهای درنده زیادی به آنسو آمد و این بیشه را اشغال کرده اند و تمام درختان را به دو نیم کردند و همه چیز را از بین می برند . شاه خوان زرینی پهن کرد و از هر گونه گوهر در آن ریخت و بعد ده اسب با لگامهای زرین و داغ کاووس و دیباهای رومی زیبا آوردند و خسرو گفت : هدیه کسی است که این بلا را از شهر دور کند . در آن انجمن کسی جز بیژن این کار را نپذیرفت .
گیو برایش نگران بود و به بیژن گفت : پسرم جوانی مکن و مغرور نیرویت مباش و آبرویت را نزد شاه مبر . بیژن از سخنان پدر ناراحت شد و گفت : ای پدر تو گمان می کنی من سست هستم و کاری از من ساخته نیست . درست است که جوانم اما عقل پیران را دارم . شاه شاد شد و به گرگین گفت : بیژن به راه ارمان آگاه نیست تو هم راهنمایش باش و یاریش بده ....