خیاط دلاور

خیاط دلاور

نویسنده: برادران گریم
مترجم: اتحاد (کاظم سرکشیک زاده)
ناشر: سپیده
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 16
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: دهه پنجاه - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : صفحات نو ؛ جلد کتاب رنگ پریدگی مختصری دارد

مروری بر کتاب

مصور - رنگی

یکی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچکی نبود. سالها پیش در شهری خیاطی زندگی می کرد که بخاطر مهربونی و خوش قلبیش در تمام شهر معروف بود و همه مردم شهر او رو می شناختند. این خیاط هیکل خیلی کوچیکی داشت ، به همین خاطر توی شهر به خیاط کوچولو معروف بود.

خیاط کوچولو از صبح تا شب توی مغازه کوچیکش خیاطی می کرد و برای مردم لباس می دوخت و از این راه زندگی می کرد. این خیاط در ضمن یک طوطی قشنگ داشت که تنها مونس و همدمش بود. روزها وقتی که مشغول کار بود و زیر لب زمزمه ای هم می کرد گاه گاه با طوطی حرف می زد و درد دل می کرد و به این ترتیب کم کم طوطی حرف زدن یاد گرفته بود و می تونست جواب حرفهای خیاط را بده یا ازش سوال بکنه. خلاصه این خیاط از زندگیش راضی بود و بهش خوش می گذشت. غذای این خیاط بیشتر وقت ها نون و پنیر بود ...