- موجودی: موجود
- مدل: 203480 - 56/5
- وزن: 0.70kg
خون و نفت ؛ خاطرات یک شاهزاده ایرانی
نویسنده: منوچهر فرمانفرماییان - رخسان فرمانفرماییان
ناشر: ققنوس
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 574
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1377 - دوره چاپ: 2
کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
مصور
شاه در سال ۱۲۸۰ امتیازی را به کمپانی خصوصی کوچکی متعلق به ویلیام ناکس دارسی در انگلستان داده بود. دارسی برای شروع کار فردی به نا جرج رینولدز را به ایران آورد… براساس امتیاز دارسی، دولت ایران اجازه میداد که صاحبامتیاز به منظور اجرای مفاد امتیاز یک یا چند شرکت تاسیس کند… زمانی که نصرتالدوله زمام وزارت دارایی را به دست گرفت، "گرین وی" داشت از اریکه نفت پایین میآمد و کدمن به جای او نشست، اما چالشهای قدیمی حل نشده باقی ماند… درآمدهای پرداختی به دولت در حال کاهش بود، در حالی که بازده به ۴ برابر رسیده بود… رضاشاه شرکت نفت را به عنوان گاو شیرده نگاه میکرد… تیمورتاش بر آن بود که ایران کنترل بیشتری بر شرکت نفت داشته باشد.
خون و نفت (Blood & Oil) کتابی است نوشته منوچهر فرمانفرمائیان یکی از فرزندان شاهزاده عبدالحسین میرزا فرمانفرما. خاطرات منوچهر فرمانفرمائیان به همت دخترش رخسان جمع آوری و تنظیم شده است.از آنجا که زمینه تخصص و کار نویسنده نفت بوده است، این کتاب به بیان ناگفتههای بسیاری در این زمینه میپردازد. نامبرده یکی از مخالفین سرسخت ملی شدن صنعت نفت ایران بود و این موضوع گاه موجب اختلاف با پسر عمه اش دکتر محمد مصدق میشد. علاوه بر مسائل نفتی، کتاب مزبور نکات قابل توجهی نیز در سایر زمینهها دارد.
خاطرات دوران کودکی منوچهر در یکی از سنتیترین و بزرگترین خانوادههای قاجار، مملو از ناگفتههای جالب است. ارتباطات افراد در این خانه مرموز، ناگفتههایی از زندگی خصوصی نصرت الدوله (پسر بزرگ خانواده)، نقش مدرس، ارتباطات با مصدق و سایر ارتباطات در خانوادهای که همگی از چهرههای سرشناس دوران پهلوی هستند، همه و همه بر جذابیتهای کتاب می افزاید.خاطرات فرمانفرمائیان در خصوص چگونگی مذاکرات پنهانی اولیه برای تشکیل اوپک از قسمتهای بسیار جالب کتاب است.
...مصدق می خواست یک قهرمان باشد، دائما از دموکراسی حرف می زد و به جای آن یک حاکم مستبد شد، او مستبدترین نخست وزیری بود که ایران به چشم دیده بود، وقتی دید نمی تواند مجلس را با خود همراه سازد، آن را منحل کرد؛ مدیریت شرکت_نفت انگلیس و ایران، حتی از زمان نصرت الدوله، سیاستی را دنبال می کرد که به ایران فشار آورد تا ادعاهای خود را نسبت به شرکتهای تابعه کنار گذارد و این مصدق بود که سرانجام این ادعا را دور انداخت، او گفت این کار به صلاح ملت ایران است؛ در واقع، او بیش از هر کس دیگری در تاریخ به زیان ایران عمل کرد ... برای پیشبرد خط مشی سیاسی خود به شورش و آشفتگی تکیه کرد ... نهضت او در مسیر نادرستی قرار گرفته بود...