- موجودی: موجود
- مدل: 176278 - 84/6
- وزن: 0.30kg
خواستگاری یا انتخاب
نویسنده: م. مودب پور
ناشر: نسل نواندیش
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 280
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1384 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
گاهی این فردا شب آ انقدر دیر می رسن که آدم جونش به لبش می رسه! برای منم همینجور شد! انقدر این دقیقه ها دیر گذشت که دیوونه شدم! دلم می خواست زودتر برم و ساسان رو ببینم! شاید اون اوایل فقط ازش خوشم می اومد اما حالا دیگه دوستش داشتم! دلم می خواست زودتر ببینمش! دلم می خواست شادی هامو باهاش قسمت کنم! با کسی که غصه هامو باهاش شریک شدم و می دیدم که خیلی داره زحمت می کشه که شاید بتونه کاری بکنه اما بازم می دیدم که نمی تونه و داره زجر می کشه...
مجموعه ای که بر اساس واقعیت شکل گرفته و سرنوشتی عجیب را روایت می کند. داستان تا حدودی شبیه به فیلنامه است و از جهاتی با آن متفاوت می باشد، در ابتدا قرار بر تهیه یک فیلم از این نوشته بوده است که به دلایلی لغو می گردد و نویسنده برای آگاه سازی مخاطبان تصمیم به نگارش کتاب حاضر می گیرد. سرنوشتی که شخصیت های فراوانی در آن نقش ایفا می کنند و مهم تر از همه نقش امید است، امید به خدای یگانه، مهربانی، لطف و قدرت بی کرانش....
فریبا و شهره واستادن و منتظرن که مترو بیاد. در ضمن دارن با همدیگه صحبت میکنن. تو مترو یه عده خانم و آقا هم هستن.
فریبا:
یه دختر، کالا یا یه چیز فروشی نیس که بذارنش توی یه مغازه و براش مشتری بیاد و اکه پسندیدش، ببره بزاره تو خونش!
مریم:
من که از این جرأت آ ندارم به بابا بگم من میخوام برم خواستگاری!
فریبا:
پس حق انتخاب ما چی میشه؟! یعنی ما محکومیم که همیشه انتخاب بشیم؟ حق نداریم خودمون انتخاب کنیم؟! مریم: آخه چه جوری میشه؟! یعنی اگه ما سه تا این رسم و عوض کنیم، دیگه از این به بعد جای اینکه پسرا بیان خواستگاریه دخترا، دخترا میرن خواستگاری پسرا؟!...
...تا ماشین از دید دوربین خارج می شه،فریبرز برمی گرده طرف مهمونا که یه مرتبه می بینه،شهره و مریم و چندتا دختر دیگه،هر کدوم یه شاخه گل رز دست شونه و توی یه خط وایستادن و به فریبرز می خندن!حالت خنده شیطنت آمیزه!در واقع می خوان همگی فریبرز خواستگاری کنن!فریبرز تا اونا رو می بینه،یه مرتبه برمی گرده و چند قدم فرار می کنه و یه مرتبه می ایسته و با خودش می گه،عجب خری ام من!چرا فرار کنم؟!بعد برمی گرده طرف دخترا و با دستش و انگشتاش،عدد 4 را نشون می ده و می گه:نفرات اول تا چهارم عقدی ان و بقیه صیغه!از اول باهاتون طی کرده باشم بعدا توش حرف در نیاد!!!