- موجودی: موجود
- مدل: 196204 - 90/2
- وزن: 0.80kg
خواب نوشین
نویسنده: رحیم معینی کرمانشاهی
به اهتمام: حسین معینی كرمانشاهی
ناشر: خانه سبز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 540
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1378 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
گزیده ای از ترانه های معینی کرمانشاهی
رحیم معینی کرمانشاهی علاوه بر فعالیت در عرصه شعر و شاعری، دستی هم بر آتش روزنامهنگاری داشت. او در ۱۳۲۸ در کرمانشاه روزنامه سلحشوران غرب را تاسیس کرد؛ روزنامهای که در سالهای نخست وزیری محمد مصدق از راه و روش دولت او حمایت میکرد. این روزنانه به همراه چند نشریه دیگر که در کرمانشاه به چاپ میرسیدند، نام مطبوعات ملی کرمانشاه را بر خود نهادند. روزنامه سلحشوران غرب پس از سقوط دولت مصدق در ۱۳۳۲، توقیف و معینی کرمانشاهی برای مدتی به زندان افتاد و از شغل خود در بانک سپه نیز اخراج شد.
از معینی کرمانشاهی اشعار و ترانههای ماندگاری به یادگار مانده است؛ اشعاری چون عجب صبری خدا دارد، لوح مخدوش، با مطلعِ، من نگویم که به درد دل من گوش کنید، بهتر آن است که این قصه فراموش کنید و ترانههایی مانند رفتم که رفتم، یاد کودکی، بهار من گذشته شاید، گمراه، نگرانم، نوای دل، تنهایی و آشفتهحالی که در سالهای گذشته برخی از آنها با صدای علیرضا افتخاری بازخوانی شدهاند.
بیش از ۴۰ ترانه از معینی کرمانشاهی در کنار اساتید آهنگساز و نوازندهای چون علی تجویدی، پرویز یاحقی، جواد لشکری، حبیبالله بدیعی و همایون خرم به آوا و موسیقی تبدیل شدهاند؛ ترانههایی ماندگار که از گذشته تا به امروز همچنان تازه و پرطرفدار باقی ماندهاند.
معینی کرمانشاهی تا واپسین سالهای عمرش از نوشتن و سُرایش شعر و ترانه دست نکشید در حالی که در سالهال پایانی زندگیاش از کهولت سن و سنگینی گوش رنج میبرد. او سرانجام در ۲۶ آبان ۱۳۸۷ پس از چند روز کسالت و به دنبال آن وقوع عارضه قلبی به دیار باقی شتافت و به نامی جاودان در پهنه شعر و ادبیات ایران زمین بدل شد. این شاعر و ادیب گرانقدر در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شده است.
بحث ایمان دگر و جوهر ایمان دگر است
جامــــه پاکـــی دگــر وپاکی دامان دگر است
کــــس ندیدیم کـــــه انکــــار کــــــــند وجدان را
حــــرف وجــــــدان دگـــر و گوهر وجدان دگـر است
کــــس دهـــان را به ثناگـــــویی شیــــطان نگــشود
نفــــی شیطان دگــــر و طاعت شیـــــطان دگــــر است
کـــس نگــــفته است ونگـــــوید کــــــه دد ودیــــو شویــــد
نقــــش انســـــان دگــــــر ومعنــــــی انســــان دگـر است
کــــس نیامـــــد کــــــه ستایــــد ستــــم وتفرقــــــــه را
سخـــن از عـــدل دگـــــــر ، قصه احسان دگــر است
هــــــرکـــــــه دیدم بخدمت کــــمری بست بعهــــد
مــــرد پیمان دگــــــر وبستـــــن پیمان دگر است
هــــرکــــه دیدیــــم بحفظ گـــــله از گرگان بود
قصد قصاب دگر ، مقصد چوپان دگر است...