- موجودی: موجود
- مدل: 191418 - 4/2
- وزن: 0.33kg
خواب خرچنگ
نویسنده: علی اکبر سلیمانپور
ناشر: روشنگران و مطالعات زنان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 330
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1382 - دوره چاپ : 1
کیفیت : در حد نو ؛ برخی از سطور تعداد 15 صفحه کتاب علامت گذاری شده است
مروری بر کتاب
ایستاد. به شماره اتاق آخر خیره شد. به اطراف نگاه کرد. برگشت . طول راهرو را قدم زد. تا به انتهای راهرو برسد، شماره اتاق ها توی سرش چرخ زدند. به دری سربی رنگ خیره ماند.
انگار دفعه قبل خواب بودم . بی فایده است . آن اتاق لعنتی را پیدا نمی کنم . کاش شماره اتاق را نوشته بودم ! کدام در بود؟! چه شماره ای ؟
راه افتاد. به میانه راهرو که رسید، قدمهایش را کُند کرد. به دریچه قرمز شیلنگ آتش نشانی تکیه داد و به شماره های دو اتاق روبه رو نگاه کرد. شماره ها بی هیچ نتیجه روشنی توی ذهنش تکرار شدند.
نباید اشتباه بکنم ! اگر بار پیش اشتباه نکرده بودم ، دست خالی برنمی گشتم . دستِخالی . مادر همیشه می گفت : "تُف توی دست پتی !" من گُه شانس هم دستم همیشه خالی است ، اماذهنم شلوغ و چشمم خواب آلود. کدام اتاق بود؟ انگار همین جا. نزدیک این دریچه آتش نشانی . شاید وقتی از اتاق بیرون آمدم ، چشمم به این دریچه لعنتی افتاد. اصلاً شاید این طبقه نبود. نه . همین طبقه بود. طبقه دهم . یادم مانده ، نمره ثلث دوم مریم . چقدر خسته ام ! هر روز این وقت خوابم .
شک کلافه اش کرد. خواست برگردد و به سرعت پله ها را پایین برود....
... روز و شبم با شخصیت های این رمان می گذرد. در خواب و بیداری. با آن ها زندگی می کنم، حرف می زنم، برایشان گریه می کنم، از شادی شان شاد م یشوم. تا این اثر تمام نشود. مثل زن پا به ماه «ماه درد» دارم.
«پشت دیورا زمان» رمانی خوب بود که خوب خوانده نشد. سلیمان پور ذاتا نویسنده است، حتا وقتی نمی نویسد. کم تر از اهل قلم را می شناسم که همانند او دغدغه ی نوشتن داشته باشند.
اکنون این اثر، رمان جدید علی اکبر سلیمان پور با نام جدیدی که بر آن نهاده است «خواب خرچنگ» پیش روی شماست و داوری نهایی با شما.خواب چرخنگ روایت زندگی جوانی است که به هوای وضعیت بهتر به کویت میرود. (کویت بعد از جنگ با عراق) .اما در آن جا درمییابد که تمامی آرزوهایش برای زندگی بهتر بر باد است .در ایران نیز درگیر مسائلی بوده که در واقع مشکل فعلی تمامی جوانان این سرزمین است ;یعنی زندگی بدون چشمانداز فردا ; اما دست کم زبان آدمها را درمییافت .
شاید هم دردهاشان را با یک زبان فریاد میکرد، اما در کویت حتی نمیتوانست با کسی صحبت کند .در کار سیاهی که در شرکت یافته بود، بی گناه متهم به دزدی میشود و زبان آن را ندارد که از خودش دفاع کند ;اما زنی که این جوان متهم به دزدی دستبندش شده تنها کسی است که میداند او بی گناه است .در عین حال او که همسرش را در جنگ با عراق از دست داده بهتر از هر کسی میداند که مردمان جنگ دیده چه مصایبی دارند .
از این رو، سعی میکند هر طور شده با پسرک جوان ارتباط برقرار کرده او را دلداری دهد ;زیرا او غم غربت و غم بیگانگی از خویش و غم بی زبانی پسرک را بهتر از هر کس دریافته است" .خواب خرچنگ "کابوسهای پسرک ایرانی در دیار غربت است .خرچنگی که مثل سرطان بر وجودش چنگ انداخته و جوانیاش را مثل خون تازه میمکد .