- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 150746 - 68/1
- وزن: 0.30kg
خلقیات نیما
نویسنده: ابراهیم قیصری
ناشر: مازیار
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 96
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1393 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
اسناد
ابراهیم قیصری، نویسنده نامآشنا و مترجم چیره دست که چند سالی را با نیما حشر و نشر داشت و از نزدیک با روحیه احساساتی و خلق و خوی پدر شعر نو ایران آشنایی داشت، در این کتاب از شعرها، نامهها و حرفهای «پیرمرد» رمزگشایی میکند. قیصری در این کتاب از اجداد نیما آغاز میکند و به پدر نیما، معنی وطن در آثار نیما، دوران کودکی و رفتار ملای مکتب با او تا تحصیل در مدرسه سنلویی، آموختن فقه، اصول و حکمت در محضر علامه حائری در بابل تا مرگ نیما و خاکسپاری او به صورت امانت در تهران و انتقال پیکرش به زادگاهش یوش، همه را با نگاهی جزءنگر روایت و بازخوانی میکند.
پیرمرد چشم ما بود ؛ عنوان احترامآمیز مقالهای است از زندهیاد جلال آلاحمد دربارهی نیمایوشیج که در آن با گوشههایی از زندگی خصوصی و خلقوخوی شاعر افسانه یا پدر شعر نو آشنا میشویم. آغاز این مقاله، اشاره به نخستین دیدار دورادور است و مقدمهی آشنایی و بعدها انس و الفت آن دو نامدار عرصهی شعر و نثر ادبیات معاصر فارسی.
آلاحمد میگوید: بار اول که پیرمرد را دیدم در کنگرهی نویسندگان بود که خانهی وکس۱در تهران عَلَم کرده بود، تیرماه 1325 زبروزرنگ میآمد و میرفت. دیگر شعرا کاری به کار او نداشتند. من هم که شاعر نبودم وعلاوه بر آن جوانکی بودم و توی جماعت بُر خورده بودم. شبی که نوبت شعر خواندن او بود ــ یادم است ــ برق خاموش شد و روی میز خطابه، شمعی نهادند و او در محیطی عهد بوقی "آی آدمها" را میخواند.
سر بزرگ و تاسش برق میزد و گودی چشمها و دهان عمیق شده بود. و خودش ریزهتر مینمود. بعد، اولین مطلبی که دربارهاش دانستم همان مختصری بود که بهعنوان شرح حال، در مجموعهی کنگره چاپ زد و مجلهی موسیقی و آن کارهای اوایل را پس از این بود که دنبال کردم و یافتم.