- موجودی: موجود
- مدل: 181877 - 11/4
- وزن: 0.30kg
خروجی غرب
نویسنده: محسن حمید
مترجم: راهله میلانی
ناشر: مروارید
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 170
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1398 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
زمانی که نادیا و سعید در شهری بی نام و نشان اسیر عشق می شوند ، هیچ تفاوتی با زوج های جوان دیگری ندارند. اما دیری نمی گذرد که جت های جنگی و گلوله ها در آسمان شهرشان به پرواز درمی آیند و حکومت نظامی آغاز می شود. با گسترش خشونت ، آنها عزیزان شان را رها می کنند و در جست و جوی خوشبختی از کشور می گریزند....
پناهجویان بخش اعظم فضاهای خالی شهر را اشغال کرده و در فضای سبز بین اتوبان ها چادر زده بودند، در کنار خانه ها آشیانه هایی را برای خود درست می کردند، و در پیاده رو ها و حواشی خیابان ها می خوابیدند. برخی از آن ها سعی می کردند زندگی طبیعی شان را ادامه دهند، گویی زندگی به عنوان یک خانواده چهار نفره زیر یک نایلون آویخته شده روی چند شاخه درخت و تعدادی آجر شکسته برای آن ها یک امر کاملا عادی بود. آن ها با نگاه های سرشار از خشم، تعجب، استمداد یا حسادت به شهر خیره می شدند و زندگی شان به دلیل خستگی یا شاید به سبب روبرو شدن با عفریت مرگ، تهی از شور و اشتیاق بود. وقتی سعید و نادیا از پیچ ها عبور می کردند، باید مراقب بودند تا دست یا پایی را لگدمال نکنند....
در کشوری در آستانه ی جنگ داخلی، دو جوان با هم آشنا می شوند: دختری حساس و مستقل به نام نادیا و پسری متین و آرام به نام سعید. این دو، رابطه ی عاشقانه ای پنهانی را شروع می کنند و به خاطر شرایط بد و ناآرام پیرامون، خیلی زود به یکدیگر نزدیک می شوند. زمانی که آتش جنگ شعله ور می شود و خیابان های آشنای سابق را به میدان های نبرد و محل انفجار بمب های مختلف تبدیل می کند، نادیا و سعید درباره ی درهایی می شنوند که می توان از آن ها برای فرار به دنیایی بهتر استفاده کرد.
با افزایش درگیری و خشونت، آن ها درمی یابند که انتخاب دیگری برایشان نمانده است. نادیا و سعید با ترک زادگاه و زندگی سابقشان، یکی از این درها را می یابند و از آن عبور می کنند. آیا نادیا و سعید می توانند در این دنیای جدید و ناآشنا، زندگی را تجربه کنند؟