- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 179526 - 94/8
- وزن: 0.30kg
خانه کج
نویسنده: آگاتا کریستی
مترجم: مینو بامداد
ناشر: میلاد
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 256
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1375 - دوره چاپ: 2
مروری بر کتاب
اواخر جنگ بود که اولین بار در مصر با سوفیا لئونید آشنا شدم. آنجا در یکی از بخشهای وزارت امورخارجه عهده دار پست مدیریتی نسبتا بالایی بود. اوایـل فقط تواناییهای یک کـارمند را در او می دیدم، اما خیلی زود به قابلیتهایی در او پی بردم که برخلاف سنّ کم ( آن موقع فقط بیست و دو سـال داشت ) موقـعیت خوبی را برایش ایجاد کرده بود.
گذشته از زودجوش بودنِ افراطی، ذهنی روشن و طبعی شوخ داشت که از نظر من بسیار خوشایند بود. با هم دوست شدیم. آدمی بود که مصاحبت با او فوق العاده راحت بود. از شام خوردن با یکدیگر بسیار لذت می بردیم. همه احساس من نسبت به او همین بود تا زمانی که پایان جنگ اروپا فرا رسید و قرار شد من به شرق اعزام شوم. آن زمان بود که متوجه احساس دیگری شدم؛ اینکه عاشق سوفیا هستم و می خواهم با او ازدواج کنم.
مشغول خوردن شام در رستوران شِپِرد بودیم که متوجه این احساس شدم. پیدا شدن این احساس در من اصلاً برایم عجیب نبود، بلکه بیشتر شکوفا شدن حالتی بود که مدتها تمام وجودم را گرفته بود. با دید تازه ای به او نگاه می کردم، اما آنچه می دیدم برایم کاملاً آشنا بود. آنچه می دیدم ــ از طُره گیسوان فِردار که باوقار از پیشانی او آویخته بود گرفته تا چشمان نورانی نیلگون او، چانه چهارگوش خوش حالت و بینی کشیده اش ــ همه را عاشقانه دوست داشتم. پیراهن طوسی روشنِ او را نیز که خوش دوخت و برازنده اندامش بود دوست داشتم. قیافه آرامش بخش انگلیسی او پس از سه سال دوریِ من از وطن برایم روح افزا بود.
در آن لحظه از نظر من هیچ کس به اندازه او انگلیسی نمی نمود. و وقتی دقیق تر می شدم می دیدم که حتی خود او هم نمی توانست تا آن حد که نشان می دهد انگلیسی باشد. آیا براستی یک امر واقعی همان قدر که در ظاهر واقعی نشان می دهد، در باطن هم واقعی است؟