- موجودی: موجود
- مدل: 195048 - 1/4
- وزن: 0.30kg
خانه ی نویسنده
نویسنده: یاشار احد صارمی
ناشر: ری را
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 156
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1380 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
مجموعه ای از داستان های کوتاه
داستان هاي اين مجموعه سرشارند از تخيل و شعر. شما شاعر هم هستيد؟ در ص 53 داستان خانه نويسنده مي خوانيم كه "شاعر هم اين روزها خودش را از آن نويسنده مي داند". گاهي حتا مثلا با خواندن داستان آبستره احساس ميكردم كه دارم شعر مي خوانم و خواننده گويي مي تواند از هر جاي داستان شروع كند و بخواند… اوج اين نوع نگاه البته در داستان كلاغ نامه ديده مي شود. حتا داستان هاي ياشار احدصارمي به يك نوعي ادامه داستان هايي از نوع داستان هاي بيژن نجدي هستند. شايد براي اولين بار است كه در داستان هاي فارسي، اشياء تا به اين اندازه جان دارند. مثل داستان ديوژن و ساعت شني. يا داستان آقاي بورخس اين هم داستان لودويك و فيلوس.
من شاعر هستم ؟ بله. بوده ام. هستم ! شعر هم مي نويسم . شاعر خودش را از آن نويسنده مي داند . آن ياشار احد صارمي شاعر از آن ياشار احد صارمي نويسنده است . چرا ؟ چون نويسنده عاقل تر و پخته تر و دانا تر ار شاعر عاشق و سوخته سودايي ست . داستان كلاغ نامه هم مثال اين حرف است . خدا رحمت كند آن عبداعزيز را . گلشيري روان شاد را مي گويم . تلفن زد . گفت : آقا داستانت تاييد شد . آن وقت ها كه شاگرد آن نيمه سرخ پوست بودم كه آن داستان را نوشتم . خدا او را هم به كاكتوسها و زنهاي جادويي اش برساند . او كلاغ شاعر را به من نشان داد . خودم بودم . هارمونيكاش را شنيده بودم . ولي پرواز و غيب شدندش قبل از من در ادبيات اثيري فارسي و آفريقايي اتفاق افتاده بود . همه ي او را جمع كردم و جلا دادم و آوردم و گذاشتمش بر رحم همين كاغذ خوش آب و گل ! تخيل براي من رمز عبور و كارت شناسايي است .
تنها صورتكي ست كه من با داشتن آن مي توانم هم سراغ سلمان بروم و هم سراغ خانه سوان ! تخيل سبزك شاعر اين داستان هاست . اين داستان ها را يك شاعر با همكاري يك جادوگر نوشته است . و اين شاعر چون كه هم شاعر است و هم ماجراجو توانسته است با زمين و زمان به گفتگو بنشيند . يكي از بزرگان اهل تميزي ايراني مي گويد كه اشيا روح متجسد است . خب شاعر با اين روح مي تواند گپ بزند . وقتي آن مكان افسانوي را پيدا مي كنيد آن وقت مي بينيد همين گربه فيلوس مي شود و حرف ها با تو مي زند . و چه حرف هايي هم مي زند . در حكايات مذهبي و عرفاني از اين مثال ها فراوان است . البته در ادبيات ايراني و هندي اشيا و خيوانات شعرها و سرودها و داستان هاي بسيار دل نشيني گفته اند . من يكي از باز ماندگان آن اصحابم و زبان و حكايات اين برادران و خواهران را مي شنوم و مي نگارم.