- موجودی: موجود
- مدل: 195060 - 70/3
- وزن: 0.50kg
خانه خاموش
نویسنده: اورهان پاموک
مترجم: ایرج نوبخت
ناشر: دنیای نو
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 456
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1394 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
تو نمی توانی زندگی را مانند سفر با درشکه از نو آغاز کنی اما اگر کتابی در دست داشتی هر اندازه هم که مطالبش برایت درهم و برهم و نامفهوم باشد وقتی که به پایان رسید اگر خواستی می توانی برای فهمیدن آن چیز غیر قابل فهم و مهم زندگی نامفهوم برگردی و کتاب را دوباره از آغاز بخوانی فاطمه آیا غیر از این است؟
این رمان روایتگر زندگی ۳۰ ساله افراد خانوادهای در ترکیه است. مادربزرگ خانواده به مرور خاطرات ۹۰ سالهاش میپردازد و پدربزرگ هم رسالهای منتشر کرده که به روایت آشنایان این خانواده اختصاص دارد. سه نوه، یکی مورخ، یکی انقلابی و دیگری که سودای پولدار شدن در سر دارد، برای دیدار مادربزرگشان به قصبه ی جنت حصار در حوالی استانبول می روند و یک هفته را در خانه ای که پدربزرگشان هفتاد سال پیش، زمانی که به دلیل مسائل سیاسی به آنجا تبعید شده بود، می گذرانند. در طول این یک هفته، گذشته و خاطرات نود ساله مادربزرگ به تدریج زنده می شود.
در عمارتی قدیمی در جنت حصار، پیرزن سالخوردهای به نام فاطیما انتظار بازدید سالانه? نوههایش را میکشد: فاروک، تاریخنگاری فاسد و شکست خورده؛ خواهر حساس و چپگرای او به نام نیلگون و نوه? کوچکتر، متین که علاقهمند به زندگی مدرن است و رؤیای زندگی در آمریکا را در سر میپروراند. فاطما برای چندین دهه در این روستا زندگی کردهاست: از زمانی که همسرش، دکتری جوان و آرمانگرا، برای کمک به ماهیگیران فقیر به این روستا آمد.
حالا او مدت هاست که مریض است و خدمتکار باوفایش رجب، یک کوتوله و فرزند نامشروع دکتر، از او مراقبت میکند. فاطما و رجب خاطرات مشترک خوب و بد فراوانی را به یاد دارند. اما پسرعموی رجب، پسری که از مدرسه اخراج شده و تمایلات افراطی میهن پرستانه دارد، این خانواده را وارد جریانات و آشوبهای فزاینده? سیاسی کشور میکند. رمان خانه? خاموش، رمانی مسحورکننده است که کشمکش بلندمدت ترکیه در مواجهه با مدرنیته را به زیبایی به تصویر کشیدهاست.
به سمت همسرش چرخید و شروع کرد به تعریف اینکه فاروق دوست دوران کودکیش بوده. آخر هم بدون دست دادن و فقط با تکان دادن سر از هم جدا شدیم. الان حتماً از دوران بچگی خودش برای همسرش تعریف میکنه، از من هم حرف میزنه؛ از اینکه تو بچگی چطور اونها رو برای صید ماهی کفال میبردم و احتمالاً همان موقع ، بچه از مامانش میپرسه : بابا چرا این مرد این قدر کوچولواِ؟ قدیما میگفتند چون مادرش اونو قبل از اینکه ازدواج بکنه به دنیا آورده و دلیل کوتولگیاش همینه. سیتکی ازدواج کرده ، فاروق خان هم ازدواج کرده اما بچهدار نشده ، اما مادر من کاملاً برعکس فاروقخان ، به دلیل بچهدار شدن توسط خانوم بزرگ به روستا فرستاده شد.»