- موجودی: موجود
- مدل: 190793 - 88/7
- وزن: 0.40kg
خانه ای در شیراز
نویسنده: آگاتا کریستی
مترجم: بهرام افراسیابی
ناشر: راد
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 200
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1373 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
به همراه نقد و بررسی ساختار مجموعه آثار آگاتا کریستی
رمان «خانهای در شیراز» پرونده خانم ثروتمندی به نام رایمر است که پسرش را گروگان گرفته و او را تهدید کردهاند.
...کاغذ خیلی کثیفی بود. با تنبلی بازش کرد. چند خط اول را که خواند رنگش پرید و مجبور شد برای نگه داشتن خودش دستش را به جایی بگیرد. دستخط خارجی بود ولی زبان متن انگلیسی بود. خانم محترم پسر شما در مکانی فوق سری اسیر ما شده است. اگر صادقانه از دستوراتی که به شما داده میشود اطاعت کنید هیچ آسیبی به عالیجناب نخواهد رسید.
ما برای آزادی او ده هزار پوند استرلینگ پول میخواهیم. اگر در این مورد با صاحب هتل یا پلیس یا هر کس دیگری صحبت کنید پسرتان کشته خواهد شد. به این نامه خوب فکر کنید. فردا مکان و چگونگی تحویل پول به اطلاعتان میرسد. اگر اطاعت نکنید گوشهای عالیجناب جوان بریده شده و برایتان ارسال خواهد شد و اگر روز بعد همچنان اطاعت نکرده باشید پسرتان کشته خواهد شد. یک بار دیگر تأکید میکنیم که این تهدید توخالی نیست. بهتر است خانم خوب فکرهایشان را بکنند و مهمتر از همه در این مورد سکوت اختیار کنند.
دیمیتریوس ابرو سیاه
وضعی که زن بیچاره با خواندن این نامه پیدا کرد معلوم است. با این که متن نامه کودکانه و مضحک بود، ولی احساس خطر بزرگی را در او برانگیخت. ویلارد، پسرش، پسر عزیزدردانهاش، ویلارد جدی و حساسش. باید همان لحظه میرفت پیش پلیس. باید همه را باخبر میکرد. ولی اگر این کار را میکرد. شاید... بر خود لرزید..
آگاتا مری کلاریسا، لیدی ملووان ؛ مشهور به آگاتا کریستی نویسنده انگلیسی داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار ماری وستماکوت داستانهای عاشقانه و رومانتیک نیز نوشتهاست، ولی شهرت اصلی او بخاطر ۶۶ رمان جنایی اوست.
داستانهای آگاتا کریستی، بخصوص آن دسته که در باره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را بهعنوان یکی از مهمترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و تکامل داستانهای جنایی کوشیدهاند نیز معرفی و مطرح نمودند.
...قصه پلیسی فقط جورچین نیست. وسیله سرگرمی محض نیست. برعکس با تحلیل ساختار این قصه ها و مبانی معرفت شناسی آنها می توان به حقایق تازه ای دست یافت. پارادایم حاکم بر این قصه ها، پارادایم علمی است. ساختار این قصه ها گرته برداری دقیق از روی ساختار زندگی اجتماعی بشر در نیمه اول قرن بیستم، و مبانی معرفت شناسی آنها تصویر روشن رویکرد معرفت شناختی بشر در ایام پس از انقلابهای علمی است.
نظم آهنین طرح قصه ها و روابط پیچیده و تودرتویی که در آنها بین عناصر مختلف وجود دارد، عیناً متأثر از ساختار زندگی اجتماعی است. ویژگیهایی مثل محافظه کاری و ثنویت اخلاقی که بعضی خوانندگان امروزی کریستی نمی پسندند، جزو مزایای کار او محسوب می شود. محافظه کاری کریستی ریشه در ساختار زندگی اجتماعی در اروپای نیمه اول قرن بیستم دارد. ثنویت اخلاقی او متأثر از رویکرد معرفت شناختی بشر در چند قرن اخیر است.
با تغییر پارادایم علمی، پارادایم حاکم بر قصه های پلیسی هم تغییر می کند و ما نشانه های این تغییر را حتی در کارهای خود کریستی هم می بینیم که من بعداً به آن اشاره خواهم کرد. این واقعیتی است که تغییر پارادایم علمی از اوائل قرن بیستم آغاز شد. ولی نیم قرن طول کشید تا این تغییرات به عرصه زندگی عمومی وارد شد.
حتی خیلی از فلاسفه و از جمله اعضاء حلقه وین که اتفاقاً همه پیشینه علمی داشتند، تا ده ها سال بعد این تغییرات را نفهمیدند و بعضی تا پایان عمر هم متوجه این تغییرات نشدند. بنابراین نباید آگاتا کریستی را سرزنش کنیم. کریستی از زمانه خود عقب نبود. در عصری زندگی می کرد که به نظر عموم مردم جهان چیزی شناختنی بود.
خیر و شر هر کدام جایگاه خودشان را داشتند. جهان بینی علمی به اوج شکوفایی خود رسیده بود. مردم خیال می کردند با روش های علمی می توان همه حقایق جهان را کشف کرد. فیزیک و شیمی راجع به ماده تحقیق می کردند. علوم زیستی همین کار را در باره موجودات زنده انجام می دادند. روان شناسی و علوم اجتماعی و علوم سیاسی در باره بشر تحقیق می کردند. اخترشناسی هر روز در باره کل کیهان کشف های تازه ای می کرد.
در تاریخ و اقتصاد و مردم شناسی و امثال اینها هم از روش های علمی استفاده می شد. در همه این موارد مرز بین حقیقت و دروغ، بین امور واقعی و غیرواقعی، مشخص بود. ابهامی وجود نداشت.قصه پلیسی هم سعی می کرد با همین رویکرد علمی در باب امور جنایی تحقیق کند. روش تحقیق همان روش علمی بود. برخورد هولمز و در واقع خود دایل با مسائل جنایی دقیقاً همان برخوردی بود که شیمیدان با مسائل مرتبط با ماده داشت. این رویکرد علمی در مسائل جنایی کاملاً آگاهانه بود....