- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 151061 - 94/3
- وزن: 0.33kg
خاطراتی از ویتگنشتاین
نویسنده: نورمن مالکوم , گئورگ فون رایت
مترجم: همایون کاکا سلطانی
ناشر: گام نو
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 132
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1383 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
ویتگنشتاین شخصیت عجیبی است. بررسی آرا و افکار وی همانقدر هیجانانگیز است که مطالعهی زندگی وحالات روحی و اعمال او. خوانندهی این کتاب میتواند با ورود به این حیطه، نوعی شوریدگی و نامتعارف بودن را مشاهده کند. شاید در خاتمه این سیر بتوان به این نتیجه نزدیک شد که چنان افمار برجسته بدون چنین شوریدگی امکانپذیر نمیشد. اما به هرحال چه با این نتیجه موافق باشیم و چه آن را نپذیریم بدون تردید یک احساس در ما کتمان ناپذیر خواهد بود؛ ویتگنشتاین استثنایی است.
بشر از نخستین روز حیات بر کره خاکی، همواره با پرسش هایی اساسی و معماگونه درباره خود و جهان روبرو بوده است. از همان آغاز پیدایش فلسفه، عقیده متفکرانی که به این نوع پژوهش ها سرگرم بودند، این بود که نظریاتی را که درباره خود و جهان قبول می کنیم، باید مورد رسیدگی دقیق قرار گیرد تا مشاهده کنیم که آیا اینها از نظر عقل پذیرفتنی هستند؟ در میان افرادی که به دنبال فلسفه آفرینش جهان بوده اند می توان به لودویگ ویتگنشتاین، فیلسوف اتریشی اشاره کرد. او یکی از فلاسفه نیمه دوم سده بیستم به شمار می رود که توانست نظریه های مختلفی در خصوص زیباشناسی و اخلاق ارایه کند
لودویگ ویتگنشتاین ۲۶ آوریل ۱۸۸۹ میلادی در وین اتریش و در خانواده ای متمول چشم به جهان گشود. مادرش یکی از موسیقیدانان بنام بود، چنانچه اهالی موسیقی صاحبنامی همچون یوزف یواخیم، یوهانس بـرامس و گـوستاو مالر به منزل آنها رفتوآمد داشتند. ویتگنشتاین نیز از قریحه موسیقی قابل ملاحظهای برخوردار بود. تحصیلات در رشته مهندسی او را به منچستر کشانید و پس از آن علاقه بـه ریـاضیات را در او پرورش داد اما با خواندن کتاب اصول ریاضیات برتراند راسل بود که به فلسفه ریاضی علاقهمند شد. ویتگنشتاین در ۱۹۱۱ میلادی به دانشگاه کمبریج رفت و زیر نظر راسل به تحصیل پرداخت و در همانجا مطالعاتی را آغـاز کـرد که بعدها در قالب رساله منطقی- فلسفی انتشار یافت.
ویتگنشتاین با وجود معلولیت جسمی و تعلق به خانوادهای صاحب نفوذ با شروع جنگ جهانی اول در مقام سربازی ساده به ارتش پیوست و سرانجام بـه درجـه افـسری نایل آمد و همواره خطرناکترین مـأموریتها را مـیپذیرفت. هنگامی که به اسارت نیروهای ایتالیایی درآمد، دست نوشته رساله منطقی-فلسفی در کوله سربازیش بود. ویتگنشتاین در این اثر چنین نتیجه گرفته است کـه هـر آنـچه فلسفه سعی در گفتن آن داشته بیمعناست و به قالب کـلام درنـمیآید. صداقت فکری ویتگنشتاین موجب شد تا او فلسفه را رها کرده به تدریس در مدارس روستایی اتریش روی آورد.
ویتگنشتاین از مباحثات خود با دوستان و فلاسفه دیگر چنین نـتیجه گـرفت که رسالهاش در رفع و حل همه مشکلات فلسفی موفق نبوده است و چنین بود که سرانجام در ۱۹۲۹ میلادی به کـمبریج بـازگشت و بـا ارایه رساله منطقی-فلسفی موفق به دریافت درجه دکتری شد. ویتگنشتاین درپی آن بـه تـدریس در کـمبریج و شرح و بسط اندیشهای پرداخت که بعدها، پس از مرگش در قالب کتاب جستارهای فلسفی انتشار یـافت. او در ۱۹۳۹ میلادی صـاحب کرسی فلسفه شد که پیش از آن جورج ادوارد مورد عهدهدار تدریس آن بود اما با شروع جـنگ جـهانی دوم مرخصی گرفت و داوطلب خدمت در جنگ شد.
ویتگنشتاین هرگز مطالب نظاممند یا مفصلی در مـوضوع زیـباییشناسی ننوشت اما پیداست که زیباشناسی و اخلاق از علایق همیشگی او بودهاند. او در ۱۹۴۹ میلادی اظهار داشت که با وجود جـالببودن پرسـشهای علمی، فقط پرسشهای مفهومی و زیباشناختی برایش جذاب هستند. او همچنین گفته است: «ممکن است حـل یـک مساله علمی برایم علیالسویه باشد اما در مورد مسایل زیباشناختی چنین نیست.»