- موجودی: موجود
- مدل: 198172 - 83/1
- وزن: 1.00kg
خاطرات نورالدین کیانوری
نویسنده: نورالدین کیانوری
ناشر: اطلاعات
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 687
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1371 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
مصور
نورالدین کیانوری (۱۲۹۴-۱۳۷۸) دبیر اول حزب توده ایران از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۶۲ بود.نورالدین کیانوری فرزند شیخ مهدی نوری، نوه شیخ فضلالله نوری و از اهالی روستای بلده در مازندران بود. او تحصیلات خود را در ایران و آلمان انجام داد و از دانشگاه آخن دکترای مهندسی راه و ساختمان گرفت.
در سال ۱۳۲۳ با مریم فیروز دختر عبدالحسین میرزا فرمانفرما ازدواج کرد. مریم فیروز تا پایان عمر در کنار همسرش به فعالیت در حزب توده پرداخت و از افراد تأثیرگذار این جریان بود. در سال 1323 به عضویت کمیسیون تفتیش حزب درآمد و در سال 1326 به دنبال برگزاری کنگره دوم حزب به عنوان عضو کمیته مرکزی و عضو هیئت اجرائیه انتخاب گردید.در سال 1327 به دنبال ترور نافرجام محمدرضا شاه معدوم دستگیر و زندانی شد. در سال 1329 از زندان گریخت و تا سال 1334 مخفیانه در ایران زندگی کرد و در همان سال به شوروی سابق رفت.
پس از دو سال اقامت در شوروی سابق در سال 1336 راهی جمهوری دموکراتیک آلمان گردید. در سال 1342 به دنبال اختلافاتی که در رهبری حزب توده ایران بروز کرد، علیرغم میل خود، از کار حزبی کناره گرفت و در رشته تخصصی خود در آکادمی ساختمان در برلین مشغول فعالیت شد. در سال 1351 مجدداً به فعالیت حزبی بازگشت و تا سال 1356 سمت دبیر دومی حزب را به عهده داشت.در سال 1357 به عنوان دبیر اول حزب انتخاب شد. در اردیبهشت ماه 1358 به ایران بازگشت و تا زمان بازداشت و انحلال حزب در این سمت باقی ماند.
...نورالدین کیانوری را اگرچه نمیتوان پرسابقهترین عضو حزب توده دانست، اما بیقین باید او را پرآوازهترین، پرهیاهوترین و در عین حال بحث برانگیزترین «تودهای» در طول 4 دهه فعالیت این حزب به شمار آورد. رفقای تودهای مخالف کیانوری، او را با انواع و اقسام صفات فردی و گروهی منفی نواختهاند تا آنجا که بسیاری از ناکامیها، کجرویها و شکستهای این حزب به پای روحیه ماجراجو، باندباز، وابسته، قدرتطلب و حتی مشکوک این عضو کمیته مرکزی نوشته شده است. اما کیانوری در بیان خاطراتش در سال 71-1370، نه تنها به تبرئه خود از کلیه این اتهامات میپردازد، بلکه با بیپروایی کامل صحبتها، خاطرات و ادعاهای رفقای سابقش را بیاعتبار میشمارد: «من به خاطرات هیچکس اعتماد ندارم