- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 183690 - 110/6
- وزن: 0.30kg
خاطرات نصرالله انتظام
نویسنده: محمدرضا عباسی , بهروز طیرانی
ناشر: سازمان اسناد ملی ایران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 260
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1371 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
شهریور ۱۳۲۰ از دیدگاه دربار
کتاب حاضر متن خاطرات یکی از چهره های سیاسی دوران حکومت خاندان پهلوی،«نصرالله انتظام» است.... پس از سقوط رضاشاه و تحولات سیاسی ناشی از حضور متفقین در ایران، انتظام فعال تر و در سطح بالاتری در مسایل سیاسی کشور حضور یافت.
خاطرات انتظام گرچه تاریخنگاری قابل اعتنایی نیست، اما برای کسانی که با تاریخ دهه 1320 آشنایی دارند، پر از جزئیات جذاب است که پازل حوادث آن ایام را کاملتر میکند. مشاغلی که در طول دوران جنگ دوم جهانی، بر عهده انتظام قرار گرفت به شرح ذیل است: وزیر بهداری در کابینه احمد قوام، وزیر پست و تلگراف و تلفن در کابینه دوم سهیلی، وزیر راه در کابینه سوم سهیلی و کابینه مرتضی قلی بیات و وزیر امور خارجه در کابینه مرتضی قلی بیات....
نصرالله انتظام وزیری (۱۲۷۹ تهران - ۱۳۵۹) سیاستمدار و وزیر در دوران پهلوی بود. وی رئیس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۵۰ میلادی (۱۳۲۸ تا ۱۳۲۹ ه. خ) و مدتی سفیر و نمایندهٔ دائم ایران در سازمان ملل متحد بود.انتظام کار خود را با وزارت امور خارجه آغاز نمود. در پاریس، لندن و ژنو به مشاغل جزء این وزارتخانه اشتغال داشت. در اواخر سلطنت رضا شاه به تهران فراخوانده شد و به سمت ریاست تشریفات دربار منصوب شد.
با سقوط رضا شاه در شهریور بیست، او به سرعت مدارج ترقی را پیمود. در کابینهٔ احمد قوام، وزارت بهداری را بر عهده داشت. در کابینههای دوم و سوم علی سهیلی به ترتیب به پست وزارت پست و تلگراف و تلفن و وزارت راه دست یافت. در کابینهٔ مرتضیقلی بیات نیز پست اخیر را حفظ نمود و سپس در همین کابینه، وزارت امور خارجه را بر عهده گرفت. در سال ۱۳۲۸ با ۳۲ رأی از مجموع ۵۴ رأی به ریاست مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید و پس از آن سفیر ایران در ایالات متحدهٔ آمریکا شد.
در سال ۱۳۳۱ به علت آن که همکاری وی با کرمیت روزولت، مأمور سیا و نوهٔ تئودور روزولت (که سال بعد کودتا را طراحی کرد) آشکار شدتوسط دکتر محمد مصدق برکنار گردید و با کودتای ۲۸ مرداد دوباره سفارت ایران در آمریکا را اشغال نمود. مدتی نمایندهٔ دائم ایران در سازمان ملل بود و در سال ۱۳۳۸ وزیر مشاور در کابینهٔ اسدالله علم گردید. مدت کوتاهی به سفارت ایران در فرانسه رسید و پس از آن بازنشسته شد؛ ولی همواره تا دوران انقلاب اسلامی ایران، ارتباط خود را با محافل قدرتمند مثل علی امینی و اسدالله علم حفظ کرد...
یکی از دقیقترین گزارشها از حال و هوای کاخ سلطنت رضا شاه در شهریور 1320، نوشتههای نصرالله انتظام از آن روزهاست. او متولد 1279 تهران و از درسخواندگان مدرسه مشهور حقوق و علوم سیاسی بود که برای 4 دهه، رجال طراز اول سیاست در ایران را تربیت کرد. انتظام در همان مدرسه مورد توجه محمدعلی فروغی قرار گرفت و به استخدام دولت درآمد. چند ماموریت دولتی خارج از کشور، او را به یک دیپلمات جوان و البته با تجربه بدل کرد و وقتی در سال 1317 بعد از 5 سال از سوئیس به تهران بازگشت، ریاست تشریفات دربار برعهدهاش گذاشته شد.
انتظام رئیس تشریفات دربار بود که شهریور 20 فرارسید؛ سفیران روسیه و انگلستان برای دولت ایران اولتیماتوم فرستادند که اتباع آلمانی را از کشور اخراج کند و دولت هنوز دست و پایش را جمع نکرده بود که یادداشتی دادند مبنی بر اشغال ایران از شمال و جنوب. بنابراین او یکی از معدود شاهدان ماجراهای دربار در آن ایام بود. البته انتظام خاطرات روزهای شهریور را سالها بعد به نگارش درآورد، گرچه مینویسد که همه خاطراتش مبتنی بر یادداشتهای بوده که «در آن ایام پرآشوب روز به روز برداشتهام.»
خاطرات روزانه انتظام از ساعت 9 صبح روز دوشنبه، سوم شهریور 20 آغاز و تا سهشنبه 25 شهریور ادامه مییابد، قبل از آن هم در مقدمهای حدود 4 هزار کلمهای، «سبب یا بهانه واقعه سوم شهریور» را تحلیل میکند. این تحلیل چنین آغاز میشود: «از یک سال قبل از شروع جنگ بینالمللی دوم، یعنی از 1937 و 38 میلادی دولتین روس و انگلیس نسبت به آلمانیهایی که به عناوین مختلف در ایران اقامت داشتند بدبین بودند، و این نکته را سفرای آن دو دولت بارها به گوشه و کنایه به ما میگفتند...» انتظام در ادامه مینویسد این تحلیل که رضاشاه از سیاست بینالملل بیاطلاع و غافل بود یا نخوت و غرورش باعث حوادث شهریور شده، سطحی و غیرمنصفانه است و دلایل خود را هم برمیشمارد و نتیجه میگیرد که رضاشاه «از حقیقت غافل نبود و در عین اینکه مانند هر ایرانی میهنپرستی از تعدیات این دو همسایه به تنگ آمده بود، باز نجات ایران را در پیروزی هیتلر نمیدانست.»
از خلال روزنوشتهای انتظام است که متوجه میشویم او فروغی را به کاخ آورده تا فرمان نخستوزیری را بگیرد، ولیعهد تازعه در جریان امور کشوری قرار میگیرد، رضاشاه درجههای چند نفر از امرای ارتش را کنده و آنان را به اعدام تهدید کرده، سرهنگ ارفع مانع از حضور سرتیپ رزمآرا در کمیسیون جنگ شد، رضا خان بعد از قبول استعفا با خانواده عازم اصفهان شد و...
بخش دوم خاطرات انتظام به نعرفی و تحلیل شخصیت و زندگی چهار سیاستمدار مهم عصر پهلوی اختصاص دارد؛ او درباره حسن مستوفی، عبدالحسین تیمورتاش، علیاکبر داور و محمدعلی فروغی آنچه را میدانسته یا شخصا تجربه کرده به نگارش درآورده است و با توجه به آنکه فروغی را بهنوعی ولینعمت خود میداند، عجیب نیست که بیشترین توصیف و تعریف را درباره وی بجا میآورد. اهمیت این بخش از نوشته انتظام آن است که وجوهی از شخصیت این افراد را مینمایاند که کمتر مورد توجه مورخین و زندگینامهنویسان قرار گرفته است. برای نمونه درباره فروغی نوشته است: «مطلقا احساساتی نبود و اگر احساساتی هم داشت، کمتر نشان میداد.
در عین اینکه بدِ احدی را نمیخواست، به غم و شادی دوستانش هم علاقهای بروز نمیداد اما انصافا باید گفت که برخلاف اکثریت هممیهنان که دائما از دوستی و صفا دم میزنند و عکس آن عمل میکنند، فروغی اگر در غیاب از دوستی دفاع میکرد، هیچوقت به رخ او نمیکشید...» باز به اواخر عمر فروغی اشاره میکند که فراماسونخواندن او توسط نزدیکان و اعضای خانواده سلطنت، شاه جوان را نسبت به وزیر دربارش بیاعتماد کرده بود تا آنجا که به انتظام دستور میدهد به فروغی بگوید از این سمت استعفا کند. انتظام استنکلف میکند و اصرار تا نظر محمدرضا پهلوی عوض میشود و دست نگه میدارد و تنها چند هفته بعد، فروغی از دنیا میرود.
فهرست
• سبب یا بهانه واقعه شوم شهریور 1320
• حسن مستوفی(مستوفی الممالک)
• عبدالحسین تیمورتاش
• علی اکبر داور
• محمدعلی فروغی