- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 165326 - 111/2
- وزن: 1.00kg
خاطرات سیاسی
نویسنده: فریدون کشاورز
به کوشش : علی دهباشی
ناشر: آبی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 500
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1380 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : نو ؛ لبه روکش کتاب سائیدگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
مصور
شامل چند مصاحبه و مقاله
دكتر كشاورز در مصاحبهاي تحت عنوان «من متهم ميكنم كميته مركزي حزب توده را»، انتقادات و اعتراضات خود به عملكرد رهبران حزب توده را به صورتي واضح و صريح بيان داشته است. اين مصاحبه كه در آذر ماه 1356 و پس از كنارهگيري (استعفاء يا اخراج) وي از كميته حزب مركزي حزب توده صورت گرفته و پس از انتشار در سال 1357 توجه افراد بسياري را به سوي خود جلب كرده است، هسته مركزي اين كتاب را تشكيل ميدهد و امهات مسائل مطروحه از سوي ايشان را درباره حزب توده ميتوان در اين بخش از كتاب، مشاهده كرد.
شايد يكي از ويژگيهاي مشترك تمامي خاطرات انتشار يافته از سوي اعضاي كميته مركزي حزب توده را بتوان «منزه ساختن خود به بهاي متهم كردن ديگر رفقا» دانست؛ در واقع به همين دليل بسياري از خاطرات و سخنان رهبران حزب توده، نوعي پاسخگويي به يكديگر به شمار ميآيند. همه قصد دارند تا به انحاي گوناگون اشتباهات، خطاها، اعوجاجات و خيانتها را به گردن ديگري بيندازند و در اين ميان اگر نتوانند خود را از اين گونه مسائل مبرا سازند، دستكم با پررنگ كردن نقش ديگران در پديد آمدن آنها، تا حد ممكن خود را در سايه قرار دهند و پنهان كنند.
به اين ترتيب ميتوان گفت اين جملة آقاي كيانوري كه «... هيچكدام براي من سنديت ندارد... خاطرات خودم و آنچه را كه خودم ميدانم قبول دارم»زبان حال تمامي اعضاي بلندپايه حزب توده محسوب ميشود. با توجه به اين واقعيت است كه ما به عنوان يك ناظر بيطرف در جنجال ميان «رفقاي سابق» و «منتقدان و دشمنان حاضر» بيش از آن كه در پي پيدا كردن حاق يك مسئله و به قضاوت نشستن در ميان انبوهي از روايتهاي ضد و نقيض درباره يك قضيه باشيم، بايد در انديشه تجربهآموزي از سرنوشت كساني برآييم كه به دليل پيوند خوردن با بيگانگان، قدم در كَژراههاي بيفرجام گذاردند و تمامي توش و توان خود را جهت تأمين منافع ديگران، به باد فنا دادند و در نهايت جز حسرت و پشيماني براي آنان باقي نماند.
«بزرگ علوي» كه خود يكي از اين افراد به شمار ميآيد، اين حقيقت را با صراحت و شجاعتي تحسين برانگيز بيان ميدارد: «... از همين رفتن به خانه دكتر «اراني» زندگي سياسي من بدون اين كه خود بخواهم آغاز شد و من را به زندان، تبعيد، دربدري، بيخانماني، عزيمت، يأس و سرخوردگي كشاند....
فریدون کشاورز با نام اولیه محمود کشاورز فرزند محمد وکیل التجار یزدی نماینده رشت در دورههای یکم و دوم مجلس شورای ملی و برادر کریم کشاورز (مترجم، نویسنده و فعال سیاسی) و جمشید کشاورز (نوازنده و موسیقیدان) بود. او تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان احمدی رشت به پایان رساند. در دوران مدرسه به علت آشنایی و علاقه به تاریخ ایران نام خود را به فریدون تغییر داد. پس از اخذ دیپلم از مدرسه دارالفنون عازم اروپا شد و در رشته پرورش کودکان در دانشگاه تولوز فرانسه ادامه تحصیل داد و با تخصص در رشته آداب و پرورش کودکان در ۱۳۱۳ به ایران مراجعت کرد و در بیمارستان شماره یک ارتش انجام وظیفه نمود. او یک سال بعد رئیس بخش کودکان در بیمارستان زنان و کودکان (امیراعلم) شد و بدین ترتیب اولین بیمارستان کودکان در ایران را ایجاد کرد. کشاورز پس از چندی به بیمارستان رازی منتقل گردید. او از سال ۱۳۱۷ به مدت یازده سال استاد دانشگاه تهران بود.
کشاورز در ۱۳۲۰ به عضویت حزب توده ایران درآمد و یک سال بعد در کنفرانس اول تهران (اولین مجمع انتخابی حزب) در شمار هیئت ۱۵ نفری کمیته ایالتی تهران که وظایف کمیته مرکزی حزب توده ایران را داشت انتخاب گردید. وی در کمیته مرکزی موقت مأموریت داشت نخستین کنگره حزب توده ایران را هر چه زودتر تشکیل دهد. در ۱۳۲۲ به نمایندگی مردم بندر انزلی (بندر پهلوی آن زمان) در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی برگزیده شد؛ و در ۱۳۲۲ در کنگره اول حزب توده ایران به عضویت کمیته مرکزی، هیئت سیاسی و هیئت اجرائیه درآمد. در ۱۳۲۵ به مدت ۷۵ روز وزیر فرهنگ کابینه احمد قوام بود.
کشاورز در سال ۱۳۲۷ پس از واقعه سوءقصد به محمدرضا پهلوی و متهم شدن اعضای کمیته مرکزی حزب توده به دست داشتن در آن در تهران مخفی شد و در ۱۳۲۸ همراه با رضا رادمنش به دستور هیئت اجرائیه حزب توده به شوروی مهاجرت کرد و در مدارس عالی حزبی و آکادمی علوم اجتماعی مسکو تحصیلاتش را به پایان رساند. پس از مرگ استالین که تا آخر فریدون کشاورز به او وفادار بود و در پی اختلاف با عبدالصمد کامبخش، نورالدین کیانوری در سال ۱۳۳۷ از عضویت کمیته مرکزی حزب توده ایران استعفا کرد. نشریات وابسته به حزب توده او را عضو اخراجی خواندند، اما خودش نوشت که استعفا کرده و متن استعفانامهاش را نیز به چاپ رساند. کشاورز پس از خروج از شوروی با رهبران سیاسی چین و آلبانی دیدار و مذاکره کرد. در دهه ۱۹۶۰ به دنبال مخالفت چین با سیاستهای شوروی، امیدی تازه در دل دکتر کشاورز جوانه زد و او را به چین کشاند.
فریدون کشاورز در ۱۳۳۸ به دعوت عبدالکریم قاسم رهبر عراق به این کشور مهاجرت کرد و به تدریس در دانشگاه عراق و طبابت اشتغال داشت و از رادیو بغداد علیه دولت ایران سخنرانی میکرد. سپس در ۱۳۴۱ به الجزایر رفت و به مدت پانزده سال به تدریس طب کودکان پرداخت. وی بعدها به سوئیس رفت و در آنجا اقامت گزید. او نخستین کسی است که اسرار حزب توده را فاش کرد. او تا آخر عمر راضی به انتقاد از استالین نشد.