- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 159002 - 92/2
- وزن: 0.60kg
خاطرات سرتیپ علی اکبر درخشانی
نویسنده: علی اکبر درخشانی
به کوشش: حبیب لاجوردی
ناشر: صفحه سفید
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 606
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1386 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
از افسران پایهگذار ارتش جدید ایران (1357 - 1275) فرمانده لشگر آذربایجان و استاندار آذربایجان غربی
اين كتاب از مجموعه «طرح تاريخ شفاهي ايران» وابسته به «مركز مطالعات خاورميانه دانشگاه هاروارد»، شامل متن كامل خاطرات «سرتيپ علي اكبر درخشاني»، از افسران پايه گذار ارتش جديد ايران و فرمانده لشكر آذربايجان است. او از برجسته ترين فرماندهان نظامي ايران در دوران معاصر و از مخالفان رژيم پهلوي بود كه سرانجام جان بر سر اعتقاداتش نهاد و در اوايل سال 1357 خورشيدي در زندان اوين كشته شد.
خاطرات «درخشاني» كه اكنون به صورت كامل منتشر مي شود در سال هاي مختلف نوشته شده است اين خاطرات از جهات گوناگون داراي اهميت تاريخي است. مهم ترين آنها، روشنگري ها و اطلاعات دقيق نويسنده درباره ماجراي سال 1324 خورشيدي در آذربايجان و مسائل مربوط به آن است. همچنين بخشي از خاطرات مشروح و دقيق او از جنگ هاي گيلان، نبرد با بلشويك ها، زد و خوردهاي لرستان و برخوردهاي كاملا متفاوت مردم با ارتش در جنگ هاي مختلف و نيز خاطراتش از شخصيت هاي مختلف نظامي در اواخر عصر قاجار و اوايل عصر پهلوي، از اهميت زيادي برخوردار است....
این که گفته شود سرتیپ درخشانی مسئول و تصمیم گیرنده اصلی در مورد عدم مقاومت لشکر آذربایجان بوده است بدون تردید یک اشتباه یا تعمد از سوی برخی تاریخ نویسان و روزتامه نگاران است. لشکر آذربایجان بنا به تصمیم دولت و به استناد دستور صادره از ستاد ارتش و بر طبق رأی کتبی شورای افسران (که ستاد ارتش در روز آخر تصمیم در باره مقاومت یا عدم مقاومت را بر عهده آن شورا گذاشته بود) اسلحه را زمین گذارد.
ستاد ارتش تا پنج ساعت بعد از بعد از تصمیم شورای افسران مبنی بر ترک مقاومت با پادگان تبریز در ارتباط بود و می توانست در صورت تمایل رای شورای افسران را لغو نماید و دستورات جدیدی بدهد. اما ستاد ارتش چنین کاری نکرد و تصمیم شورای افسران لشکر را لغو ننمود. دلیل شورای افسران در اخذ تصمیم به عدم مقاومت جلوگیری از خونریزی بیهوده ای بود که با توجه به محاصره تنگ پادگان تبریز توسط ارتش شوروی و حضور سی هزار سرباز شوروی در آذربایجان نتیجه ای اجتناب ناپذیر داشت که علاوه بر محو لشکر و نابودی تعداد زیادی از افسران و سربازان و افزاد غیر نظامی پیامد های بسیار شومی برای آذربایجان و نقاط دیگر ایران در بر میداشت. سرتیپ درخشانی هم بر خلاف آرزوی رهبران فرقه دمکرات که مایل بودند لشکر را سالم و دست نخورده تحویل بگیرند، لشکر را منحل و افراد را متفرق نمود....
سرتیب علیاکبر درخشانی، از افسران پایهگذار ارتش جدید در ایران بوده است که از زمان احمدشاه قاجار، خدمت نظام خود را شروع کردو او پس از پایان آموزش در مدرسهی نظام و آموزشگاههای افسری دیویزیون قزاق و ژاندارمری سالها به زد و خورد با عوامل مسلح داخلی و متجاوزین خارجی گذراند و طی سه سال از درجهی نایب سومی به نایب سرهنگی ارتقا یافت و در سن بیست و شش سالگی به فرماندهی قسمت مستقل گیلان زائد یکی از بزرگترین قسمتهای قشون ایران رسید.
از فرماندهیهای دیگر او میتوان به فرماندهی قشون مازندران، فرماندهی نیروهای ارومیه و حکومت کبیرکوه و پشتکوه اشاره کرد. در زمان رضاشاه با وجود آن که مدتها مشاغل حساس و فرماندهیهای جنگی مختلف را به عهده داشت، به علت مخالفت صریح کتبی با افراطکاریهای املاک سلطنتی و حتی ابراز حضوری این مخالف به رضاشاه از کار برکنار شد.
او پس از عزل رضاشاه به خدمت بازخوانده شد و با درجهی سرتیبی به فرماندهی لشکر آذربایجان و شهربانی و ژاندارمری آن خطه و نیز همزمان به استانداری آذربایجان غربی منصوب شد که این امر با قضیهی پیشروی مصادف گردید. سرتیپ درخشانی در شرایطی بسیار دشوار از خونریزی در آذربایجان جلوگیری کرد اما در نهایت به علت دسیسههای مخالفان دستگیر شد. او ابتدا به حبس ابد و سپس به پانزده سال زندان با کار محکوم شد که پس از کمتر از سه سال از زمان بازداشت، آزاد شد.
او تا سی سال در ایران ماند و از مخالفان شناخته شدهی رژیم شاه بود. وی سرانجام در شب 7 فروردین 1357 هنگامی که مردم شهرهای مختلف خود را آمادهی بزرگداشت چهلمین شب قیام 29 بهمن مردم تبریز میکردند، در منزلش توسط مامورین ساواک دستگیر شد و در 82 سالگی در زندان اوین به شهادت رسید.
کتاب حاضر متن کامل خاطرات سرتیپ علیاکبر درخشانی است که در طی سالهای 1302، 1320، 1331 و 1352 نوشته شده است. در خلال این خاطرات بسیاری از مسائل کشور به صورت جزئی بیان شده که یکی از مهمترین آنها عرضهی اطلاعات دقیقی دربارهی ماجرای سال 1324 آذربایجان است.