دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

خاطرات حبیب یغمایی + آرام نامه ؛ دو کتاب در یک مجلد

خاطرات حبیب یغمایی + آرام نامه

نویسنده: حبیب یغمایی , مهدی محقق
به کوشش: ایرج افشار
ناشر: انجمن استادان زبان و ادب فارسی - طلایه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 212 + 275
اندازه کتاب: وزیر گالینگور - سال انتشار: 1372 ~ 1361 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : نو ؛ با گالینگور صحافی شده

 

مروری بر کتاب

مصور

تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را                  چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی را
به قطع رشتهٔ جان عده بستم بارها با خود        به من آموخت گیتی سست‌عهدی سخت جانی را
کی آگه می‌شود از روزگار تلخ ناکامان                       کسی کو گسترد هر شب بساط کامرانی را
به دامن خون دل از دیده افشاندن کجا داند                      به ساغر آنکه می‌ریزد شراب ارغوانی را
وفا و مهر کی دارد حبیبا آنکه می‌خواند                              به اسم ابلهی رسم وفا و مهربانی را

بزرگان ما همواره در کنار مطالعه کتاب، به تحلیل و تحشیه آن می‌پرداختند و حاشیه‌نویسی و شرح‌نگاری از جمله اقدامات عالمان دوست‌دار کتاب بوده است. از زمانی که روزنامه و مجله در ایران باب شد، یکی از علاقمندی‌های اهل کتاب معرفی و نقد و تحلیل و ارزیابی آثار منتشرشده در اینگونه رسانه‌ها بود.

از همین باب بسیاری از محققان برجسته، مانند مرحوم قزوینی، مینوی، خانلری و... یادداشت‌های ارزشمندی در معرفی نسخه‌ها و کتاب‌های مورد مطالعه خود ارائه می‌دادند که حقیقتا برای شناسایی و تقریب ذهن علاقمندان به کتاب ارزشمند و کارآمد بوده و هست؛ از این‌رو بسیاری از مجلات ما همواره برای اهل کتاب از این حیث ارزش و اهمیت داشته و محل مراجعه و مطالعه بوده است. مجله‌هایی چون تربیت، یغما، سخن، یادگار و... همگی مجلاتی هستند که هنوز، پس از گذشت سال‌ها از عمر آنها، ارزشی دارند دوچندان از زمان انتشارشان.

حبیب یغمایی؛ محقق ادبی، روزنامه‌نگار و شاعر در سال ۱۲۸۰ شمسی در «خور» در خانه‌ای محقر و گلین به دنیا آمد. پدرش حاج میرزا اسدالله منتخب‌السادات خوری و مادرش شاعر و از تبار یغمای جندقی بود و به همین علت وی فامیلی یغمایی را برای خود برگزید. در دوران کودکی در مکتب‌خانه‌های خور و در خدمت پدر درس خواند و در جوانی برای دانش‌اندوزی رهسپار شاهرود شد و در 20 سالگی ازدواج کرد. در سال 1300 شمسی پس از ازدواج راهی تهران شد و در مدسه آلیانس و پس از آن در دارالمعلمین عالی نزد استادانی چون علامه اقبال آشتیانی و عبدالعظیم‌خان قریب به تحصیل پرداخت.

در سال 1314 به مدیریت کل نگارش وزارت معارف منصوب شد و به کار تدوین کتب درسی نظارت داشت. در سال ۱۳۱۲ همکاری مستمر او با محمدعلی فروغی آغاز شد که تا پایان عمر فروغی در ۱۳۲۱ ادامه یافت. در این دوران کلیات سعدی به تصحیح فروغی با همکاری یغمایی انتشار یافت. هم‌زمان گرشاسب‌نامه اسدی طوسی را ویرایش و چاپ کرد و کتابی محققانه به نام سعدی‌نامه گردآوری کرد و جزو انتشارات مجلۀ آموزش و پرورش به چاپ رساند. در سال 1327 شمسی مجله یغما را تأسیس کرد و در همین سال به ریاست معارف کرمان برگزیده شد.

در سال ۱۳۳۱ در زمان وزارت فرهنگ دکتر مهدی آذر، رئیس اداره انطباعات شد. به پیشنهاد او نام اداره به اداره نگارش تغییر یافت. در هنگام تصدی این مقام با تعدادی از شخصیت‌های برجستۀ فرهنگی و ادبی آشنا شد. یغمایی پس از سال‌ها تدریس در دارالفنون، دارالمعلمین عالی و دانشگاه تهران از کار دولتی بازنشسته شد. در سال 1355 دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به پاس خدمات ارزنده‌اش به فرهنگ کشور، دکترای افتخاری زبان و ادبیات فارسی به او اعطا کرد. حبیب یغمایی در ۲۴ اردیبهشت سال ۱۳۶۳ در تهران درگذشت، پیکر او به زادگاهش خور و بیابانک انتقال یافت و در آرامگاه ابدی خود آرام گرفت.


آرام نامه

مجموعه مقالات علمی و ادبی تقدیم شده به استاد احمد آرام

احمد آرام در ۱۲۸۱ خورشیدی در محله آب منگول تهران به دنیا آمد. پدرش حاج غلامحسین شالفروش فردی مذهبی و روشنفکر بود. وی تحصیلات ابتدایی را در دبستان دانش، مدرسه‌ای که همزمان با پیدایش مشروطیت به وسیله ارفع الدوله از رجال مشهور آن روزگار تاسیس شده بود، گذراند و بعد هم در همین مدرسه به  تدریس پرداخت. دوران خردسالی و نوجوانی او در حال و هوای پرکشمکش سال‌های پایانی سلطنت قاجارها گذشت. در همین سال‌ها بود که دوره دبیرستان را در مدرسه علمیه گذراند و در ۱۲۹۹ خورشیدی وارد دارالفنون شد و از این مدرسه دیپلم گرفت.

آرام پس از گرفتن دیپلم، سال اول و دوم رشته حقوق را سپری اما چندی بعد درس‌های این رشته را رها کرد و به اصرار پدر به رشته پزشکی رفت.  باز در حالی که سال آخر پزشکی را می‌گذراند، تحصیلات خود را ناتمام گذاشت. خودش در همین خصوص می‌نویسد: مدرسه طب را تا سال آخر خواندم. روزی با یکی از رفقایم که با یکدیگر هم مباحثه بودیم در خانه‌ای پشت مدرسه سپهسالار، زندگی می‌کردیم. رفیقم پیش دکتر لقمان‌الدوله نسخه‌نویسی هم می‌کرد. آمدند دنبالش که برود، خیابان عین‌الدوله یک آمپول بزند، گفت: بروید یک درشکه بیاورید. گفتم: آقا از این‌جا تا خیابان عین‌الدوله یک کوچه است، چرا مردم را اذیت می‌کنی؟ گفت: نه، آدم اگر این جور نکند، احترامی پیدا نمی‌کند. همین بهانه‌ای شد که من مدرسه طب را ترک کنم.  اگر آن سال مانده بودم، آخر سال دکتر می‌شدم.

زبان آموزی

احمد آرام هنگامی که در دارالفنون تحصیل می کرد، زبان فرانسه را از آموزگاران فرانسوی مدرسه آموخت و بر زبان‌های انگلیسی و عربی تسلط یافت. خود او درباره یادگیری زبان عربی می‌نویسد: در دارالفنون زبان اول ما فرانسه و زبان دوم ما انگلیسی بود. به زبان عربی هم انس گرفتم و هر عربی را که پیدا می‌کردم که البته عددشان کم بود، با او صحبت می‌کردم. کتابخانه ملی کنونی اتاقی بود در گوشه دارالفنون، اتاق بزرگی بود که به خیابان هم دری داشت. با مدیرش خیلی دوست شده بودم و هر کتابی که می‌آمد، می‌داد که من بخوانم. مجله‌های عربی را می‌بردم و می‌خواندم و به جایی رسیدم که در سال ۱۳۰۵ یک مقاله به زبان عربی نوشتم که در مجله «العرفان» در صدای لبنان چاپ شد.

ورود و خروج از سیاست

آرام در نیمه دهه ۱۳۲۰ خورشیدی که وضعیت سیاسی کشور دورانی متفاوت بود و تا حدودی آزادی احزاب وجود داشت به حزب توده ایران پیوست و به فعالیت سیاسی پرداخت اما پس از وقایع آذربایجان، همراه با انشعابیون به رهبری خلیل ملکی از آن حزب جدا شد و در دی‌ ۱۳۲۶ خورشیدی بر اثر اختلاف نظری در باب اتخاذ روش انشعابیون در برابر سیاست‌های اتحاد شوروی و حزب توده از همکاری با گروه‌های چپ کناره گیری کرد و تا پایان عمر در سیاست مداخله نکرد. آرام طرفدار سیاست و روش مستقل از حزب کمونیست شوروی بود اما هنگامی که نتوانست با سیاست کنار آید با گذشت زمان، گرایش‌های مذهبی‌اش تقویت و تشدید شد به گونه‌ای که بخش درخور توجهی از ترجمه‌هایش در زمینه معتقدات دینی و اسلامی شد و دیگر به حوزه سیاست وارد نشد.

خدمات علمی و فرهنگی

احمد آرام به عنوان یکی از چهره های شاخص علم و ادب ایران محسوب می شود که خدمات شایان توجهی به این عرصه کرده است. وی از بنیانگذاران تألیف کتاب‌های درسی در ایران بود و مدتی هم به عنوان معاون وزیر آموزش و پرورش در دهه ۲۰ خورشیدی فعالیت داشت و تا حدود سال ۱۳۳۰ خورشیدی نزدیک به ۴۰ جلد کتاب درسی و آموزشی نوشت.

وی در طول خدمات فرهنگی خود، مدتی نیز به کار معلمی اشتغال داشت و خود در خصوص این دوره از زندگی اش  می‌گوید: من معلم مدرسه بودم، برای اینکه اصلاً کار نبود، ما که از دارالفنون بیرون آمدیم ۹ نفر دیپلمه شدیم. از این ۹ نفر که من یکی از آنها بودم در هفته ۲ ساعت کار معلمی در یک مدرسه ابتدایی دادند که بروم همدان درس بدهم و ماهی ۲۴ ریال هم حقوقم بود. او در این مدت در مدارس علمیه، فلاحت، شرف و دارالفنون به تدریس شیمی، فیزیک، رسم فنی و هیات پرداخت. ‌

وی از اعضای قدیمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود و به دین، اخلاق، قرائت و تدبر در قرآن و دوری از گناه و حرام اهتمام می‌ورزید. او در امر ترجمه آثار از زبان‌های دیگر به فارسی چیره دست بود و علاوه بر ۷۰ اثر ترجمه‌ای، دارای ۵۰ اثر تألیفی نیز است.

همچنین آرام از اعضای مؤثر در دایره‌المعارف فارسی بود و مسوولیت معاون سرپرست و عضویت هیأت تحریریه (شورای ویرایش) را به عهده داشت و مدتی هم با دانشنامه‌های دیگر از جمله در ترجمه برخی مقالات با دانشنامه جهان اسلام همکاری داشت.

آرام بیش از ۲۰۰ اثر از زبان‌های انگلیسی، فرانسه و عربی ترجمه کرده ‌است که از جمله آنها می توان به اثبات وجود خدا نوشته جان کلوور مونسما، سه حکیم مسلمان اثر حسین نصر، علم و تمدن در اسلام نوشته حسین نصر، پیدایش و مرگ خورشید، تکامل فیزیک تألیف آلبرت انیشتین و لئوپولد اینفلد، علم، نظریه و انسان اثر اروین شرودینگر، تاریخ تمدن جلد اول: مشرق زمین گاهواره تمدن نوشته ویل دورانت، انتقال علوم یونانی به عالم اسلامی تألیف دلیسی اولیوی، تاریخ علم اثر جرج سارتن، چگونه مساله را حل کنیم؟ نوشته جرج پولیا، شش بال علم اثر جرج سارتون، متفکران اسلام تالیف بارون کارا دو وو، حدس‌ها و ابطال‌ها نوشته کارل پوپر، هگل و مبانی اندیشه معاصر اثر امیرمهدی بدیع و ... اشاره کرد.

زبانی استوار و نثری شیوا در ترجمه

آرام در حوزه ترجمه بسیار فعال بود و سال‌های بسیار و تقریباً تا پایان عمر در منزل به کار ترجمه می پرداخت. وی درباره شروع کار ترجمه می گوید: پرداختن من به ترجمه برای این بود که واجب می‌دانستم باید چیزهایی را فراهم کنیم. البته سعی می‌کردم، کتاب‌های بدی را انتخاب نکنم، خواه عربی باشد، خواه از زبان دیگری. از عربی، من دوره تفسیر سید قطب را ترجمه کردم. چون دیدم این مرد می‌گوید که من زیر سایه قران زندگی کرده‌ام و چون زبانش عربی است، می‌فهمد که چه می‌گوید. همین طور کتاب های دیگری که ترجمه کردم همه به این منظور بوده است که انشالله خدمتی به مردمی که بدهکارشان هستم، کرده باشم.

به نظر آرام ترجمه منابع مهم از زبان‌های دیگر، برای تحول علمی و فرهنگی ایران لازم بود. وی حدود ۷۰ سال به ترجمه اشتغال داشت و بیشتر از زبان انگلیسی و گاه از عربی و فرانسوی ترجمه می‌کرد. حوزه ترجمه او تخصصی نبود و هر اثری را که مفید و مؤثر تشخیص می‌داد به فارسی ترجمه می‌کرد. او معتقد بود که مترجم خوب ۲ شرط دارد: اول آن که زبان مادری‌اش را خوب بشناسد، خوب بداند و بفهمد؛ دوم آن که زبانی را که می‌خواهد ترجمه کند، یا آن مطلب مورد ترجمه را بشناسد و به آن آگاه باشد.

وی در ترجمه به مراعات اصل دقت و واژه‌یابی و واژه‌سازی در برابر اصطلاحات پای‌بند بود. واژه‌ها و ترکیبات بسیاری ساخته که شماری از آن‌ها کاربرد یافته و به غنای زبان فارسی افزوده است. او همچنین در نوشتن املای کلمات هم سلیقه خاصی داشت و به سرهم‌نویسی معتقد بود. آرام با ترجمه‌هایی که گستره وسیعی از کلام، فلسفه، تاریخ و علوم اجتماعی را در برداشت، زبانی استوار و نثر شیوا ایجاد کرد که از نمونه‌های برجسته معادل‌یابی درست و روشمند برای اصطلاحات علمی محسوب می شوند.

درگذشت

سرانجام این محقق گرانمایه در ۱۴ فروردین ۱۳۷۷ خورشیدی در حالی که در آمریکا به دیدار فرزندش رفته بود، درگذشت و طی مراسمی در ۲۲ فروردین و پس از انتقال به تهران در قطعه فرهیختگان بهشت زهرا آرمید.

فهرست

شعری درباره استاد احمد آرام
مقاله‌ای درباره استاد احمد آرام
احمد بیرشک احمد آرام یک فرهنگی انقلابی
استاد احمد آرام را بشناسید
گفت‌وگو با استاد احمد آرام
کتاب‌شناسی استاد احمد آرام
شرح ابیات سیوطی در بیان آیات ناسخ و منسوخ
ابن سیدالناس و کتاب عیون الاثر
ازدواج امیرالمؤمنین با فاطمه علیهماالسلام
احمد مهدوی دامغانی چهره اسلام
مهندس مهدی بازرگان چهره ناشناخته تشیع
نیایش نامه‌های سهروردی
ربط حادث به قدیم
خرمشاهی فلسفه در ورشکستگی مدام
و...

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات