- موجودی: موجود
- مدل: 201494 - 96/9
- وزن: 0.70kg
حکایتی با نکته دان
نویسنده: ابراهیم الفت حسابی
ناشر: تهران مصور
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 299
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1354 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
در توضیح بعضی از ابیات مرموز حافظ
کم نیستند حافظخوانانی که با لذت، بارها و بارها، غزلهای حافظ را میخوانند؛ اما از قضاوت دربارهٔ مشرب فکری او ناتواناند: گاه او را پرتناقض میبینند؛ گاه مجهول و مبهم و گاهی کسی که هیچچیزی را جدی نمیگیرد. حافظ، خودش هم در جایی شعرش را «نظم پریشان» لقب داده است .
آری این تعبیر نیز ما را چنان قانع نمیکند که شعر او را همچون مضمونپردازیهای سبک هندی مملو از حکمتهای عامیانه، اما فاقد یک اندیشه و جهانبینی بزرگ قلمداد کنیم. این پیچیدگی سبب میشود که همواره برای غورکنندگان شعر حافظ پرسشی کهنهناشدنی در میان باشد: آیا حجم کار حافظ بهاندازهای نیست که بتوان از دل آن فکری بسته و نظامیافته را بیرون کشید؟ تجربهٔ خیام و مولوی نشان میدهد که این، گمانِ درستی نیست. خیام بهمراتب از حافظ کمگوتر و مولوی بسیار پرگوتر است. هر دو مثل حافظ شاعرند اما ما را در اینکه چگونه میاندیشیدند چنین سردرگم نمیکنند.
همین سردرگمی است که معمای ناگشودهٔ حافظ را میسازد و اختلافها را بر سرِ اندیشهٔ او تازه نگه میدارد. رایجترین بحث در این باب، زمینی یا آسمانیدانستن تعلقهای حافظ است آنهم درحالیکه ظاهر کلام او آسمانی نیست: از میخوردن، عاشقیکردن، خراباترفتن، بوسهبرچیدن از زیبارویان، لذتبردن از بهار، کتابخواندن، مجلس/ محفل داشتن، حشرونشر با بزرگان سیاسی و شعر و موسیقی سخن میگوید. حتی از این هم میگذرد و حرفهایی میزند که بوی کفر میدهد و انکار بدیهیات مذهبی را به دنبال دارد.
دور از ذهن نیست که برای مخاطبان صوفیمشرب حافظ (بهویژه پس از ظهور صفویه) که از شعر او عشق به قرآن و ولایت و معارف مذهبی را ادراک و استشمام میکردند، چنین سخنانی، در کنار ابیات دیگرش که آنها را منبعث از شور و حالی مؤمنانه مییافتهاند، توجیهپذیر و هضمشدنی نبوده باشد. مخصوصاً اینکه مطابق تعالیم صوفیانه، سالک قدمبهقدم میرود تا با هر کوشش بیشازپیش از غیر خدا فاصله گیرد و در این چشمانداز دلبستگی به دنیا حتی اگر نشانهٔ کفر نباشد، دستکم از نقص و اسارت در زندان تمایلات نفسانی حکایت میکند و این اتهامی نبوده و نیست که این دسته از دوستداران شعر حافظ بتوانند بهآسانی به او نسبت دهند یا آن را برتابند: ایشان یا میبایست یکسره حافظ را رها میکردند یا نشان میدادند که آنچه از ظاهر او برمیآید روپوشی بر حقایقِ مخفی است، که در اعماق عارفانهٔ گفتارش موج میزند.
شروح متعدّدی، چه درگذشته و چه در حال، بر غزلیات حافظ شیرازی نوشته شده است، و امروز آن چه در توضیح و تشریح شعرهای او بایسته است، تبیین ظرائف، و تعیین زوایای پنهانِ ابیات وی است، و در کتاب حاضر، به این موارد پرداخته شده است.
نویسنده در شرح و توضیح نخستین بیت غزل سوّم حافظ (اگر آن ترک شیرازی...) نخست، واژه «ترک» و ترکیبات آن را در غزلیات حافظ بررسی کرده، سپس توضیحات حافظ پژوهانی چون بهاءالدّین خرمشاهی، قاسم غنی و زریاب خویی را درباره واژه «ترک» آورده، و در ادامه، نظریات و استنباطات خود را درباره واژه «ترک»، شیراز مذکور در بیت یاد شده، و توضیح آن ابراز داشته است.
بر نظر نویسنده و طبق ادراکات و تحقیقات او، مراد حافظ از «ترک» و «ترکان» در اشعارش، نه قوم و نژاد ترک است، که به زبان ترکی تکلّم می کنند، بلکه منظور وی، معشوقه زیبا روست. نیز شهر شیراز، که در بیت مذکور آمده، نه شیراز ایران، بلکه شهری است به این نام در ماوراءالنهر، میان تاشکند و سمرقند.