- موجودی: موجود
- مدل: 175292 - 33/1
- وزن: 0.30kg
حوض سلطون
نویسنده: محسن مخملباف
ناشر: حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 160
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1368 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : در حد نو
مروری بر کتاب
روایت این کتاب از زبان زنی فقیر است از اهالی تهران سال های ۱۳۴۲ که دست در به دری روزگار او …
چادر را به سر کشیدم، حسین را بغل کردم و زدم به کوچه. افتخارسادات داشت انگور سوا میکرد. راه را باز کرد بروم تو. گفتم:
«نه شما بفرمائین. من حالا کار دارم.»
هر چه فکرش را کردم، خوبیت نداشت جلوی اون بگم. خود قنبر هم داشت چرتکه میانداخت. افتخارسادات که انگورشو سوا کرد، گذاشت توی کفه ترازو. قنبر هم سنگ یک کیلویی را گذاشت توی اون کفه و گفت:
«میشه پونزدهزار.»
حسین دولا شد از روی پیشخون خرما ورداره، زدم روی دستش. توی دلم گفتم: حالا میخوای باز خدا و پیغمبرو به رخم بکشه. قنبر گفت:
«هان، باز چی میخوای؟»
حسین را گذاشتم زمین و گفتم:
«هیچی، پولمون کم و زیاد شده.»
گفت: «دو ساعت پیش خرید کردی، حالا اومدی که کمه. راهتو بکش برو حوصله ندارم.»