- موجودی: موجود
- مدل: 190124 - 116/3
- وزن: 0.90kg
حماسه رستم و سهراب + حماسه رستم و اسفندیار + پهلوان در بن بست
نویسنده: منصور رستگار رسائی , مهدی محبتی
ناشر: جامی - سخن
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 240 + 282 + 300
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1384 _ 1381 - دوره چاپ: 6 _ 1
کیفیت نو ؛ بر روی جلد اصلی با گالینگور صحافی شده
مروری بر کتاب
حماسه رستم و سهراب
رستم و سهراب یکی از دردآورترین و غم انگیزترین داستانهای شاهنامهاست. فردوسی داستان مرگ سهراب جوان را به تصویر میکشد که بر اثر جنگ با رستم، به دست پدر کشته میشود.
روزی از روزها رستم اسباب شکار را آماده کرد و همراه با اسبش رخش عازم مرزهای کشور توران شد. آن روز رستم در نزدیکی شهر سمنگان گوری شکار کرد و بعد از خوردن گور به خواب رفت. چندتا از سواران تورانی که از آن محل می گذشتند رخش را دیدند که در دشت به چرا مشغول است. و چون رخش اسب بی نظیری بود آن را گرفته و با خود به شهر سمنگان بردند. وقتی رستم از خواب بیدار شد و اسب خویش را نیافت اندوهگین شد و به ناچار با پای پیاده برای یافتن رخش عازم شهر سمنگان شد. پادشاه سمنگان وقتی شنید که رستم برای پیدا کردن اسبش به شهر او آمده شادمان شد و به پیشواز رستم شتافت.
شاه سمنگان رستم را به کاخ خودش دعوت کرد و به او قول داد که به زودی رخش را یافته و برای رستم خواهد آورد. تهمتن دعوت شاه را پذیرفت و به کاخ او رفت و به خوردن می و تفریح مشغول شد تا اینکه شب فرا رسید. برای رستم خوابگاه ویژه ای آماده کرده بودند. رستم به خوابگاه رفت تا قدری بیاساید. چون پاسی از شب گذشت دختری زیبارو و خوش اندام به خوابگاه او آمد. رستم بیدار شد و با تعجب به دختر نگاه کرد و بعد پرسید تو کیستی؟ دختر جواب داد که من تهمینه، دختر شاه سمنگان هستم. رستم وقتی آن همه زیبایی را در چهره تهمینه دید سریع موبدی را برای خواستگاری تهمینه نزد شاه سمنگان فرستاد.
شاه از خواسته رستم بسیار خشنود شد و رستم و تهمینه همان شب با هم ازدواج کردند. سپس رستم مهره ای را که به بازوی خویش بسته بود در آورد و به همسرش تهمینه داد و گفت اگر فرزندمان دختر بود این مهره را به گیس او ببند و اگر پسر بود مهره را به بازوی او ببند. فردا صبح شاه سمنگان به رستم خبر داد که رخش را یافته است. پس رستم از تهمینه خداحافظی کرد و همراه با رخش به سوی زابلستان رهسپار شد. نه ماه بعد تهمینه پسری به دنیا آورد که بسیار شبیه پدرش بود و نام او را سهراب نهاد....
حماسه رستم و اسفندیار
نبرد رستم و اسفندیار یکی از داستانهای حماسی ایرانی است که در کتابهایی مانند شاهنامه فردوسی و گشتاسپنامه دقیقی بدان پرداخته شدهاست. این داستان از طولانیترین بخشهای شاهنامه و به لحاظ ادبی یکی از برجستهترین بخشهای آن است. داستان که روایتگر رزم میان اسفندیار، شاهزاده کیانی و رستم، پهلوان زابل است، یکی از بخشهای تراژیک شاهنامه بوده و به توصیف خود فردوسی، بلبلان به سبب مرگ اسفندیار ناله سر میدادند. فردوسی داستان رستم و اسفندیار را در ضمن حوادث دوران سلطنت گشتاسب در اواخر عصر کیانیان به نظم کشیده است....
پهلوان در بن بست
این کتاب شامل متن کامل «رستم و سهراب» و «رستم و اسفندیار» است. در راستای نیل به هدف آشنا ساختن خوانندگان با شاهنامه، مطالبی برای معرفی فردوسی و کتاب او در مقدمه کتاب آمده است؛ نیز مطالبی برای معرفی مقولههای مرتبط با داستان، از قبیل اسطوره، تراژدی، نسخ و چاپهای مهم شاهنامه، مصححان، مآخذ داستان و نظیرههای آن در ادبیات سایر ملل، فهرست بعضی از کتابها و مقالات منتشر شده دربارهی داستان و معرفی شخصیتهای آن به مقدمه افزوده شده است.
میدانیم رستم نامآورترین چهرهی اسطورهای در شاهنامه و به تبع مهمترین چهرهی اسطورهای ادبیات فارسی است. او فرزند زال و رودابه است و تبار پدری رستم به گرشاسپ – پهلوان اسطورهای و چهرهی برتر اوستا – و از طریق گرشاسپ به جمشید میرسد. و تبار مادری او به مهراب کابلی و ضحاک میرسد. رستم، سرانجام به دست نابرادرش شغاد کشته شد. سهراب شاهنامه، فرزند رستم و از بطن تهمینه دختر شاه سمنگان است. وی در سمنگان که بخشی از توران محسوب میشد، به دنیا میآید. رستم پس از به دنیا آمدن سهراب، مهرهای بر بازوی وی میبندد تا شناسهای باشد برای فرزندش و سپس توران را ترک میکند.
سهراب پس از شناختن اصلیت خود و دریافتن این که فرزند رستم است، تصمیم میگیرد که ابتدا ایران و سپس توران را فتح کرده و پدر خود را بر تخت شاهی هر دو کشور بنشاند. افراسیاب پادشاه توران پس از دریافتن تصمیم سهراب از فرصت استفاده کرده با سپاهی او را روانه ایران میکند. کیکاووس، شاه ایران پس از با خبر شدن از لشکرکشی تورانیان، رستم را برای مقابله با آنان به محل نبرد اعزام میکند. در ادامه همه چیز دست به دست هم میدهد تا این که پدر و پسر رو در روی یکدیگر قرار گیرند و سهراب به دست رستم کشته شود.