دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

حماسه درخت گلبانو

حماسه درخت گلبانو

نویسنده: محمد بیابانی
ناشر: نشر مرکز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 170
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1369 - دوره چاپ: 1 

کمیاب - کیفیت : نو ؛ لبه بیرونی زدگی مختصری دارد
 

مروری بر کتاب 

رود از روان مرگ نفس می‌کشد
دل با شرنگ دایه جادوگر
 و آن جامه سیاه
 سهراب را
بر خاک می‌گذارد و خاکستر
در چله نخست

محمد بیابانی از شاعران بزرگ در دهه‌های اخیر است که متاسفانه به‌رغم بینش و بیان‌نو، انسانی و قدرتمند، هنوز هم آن طور که شایسته است در معرض معرفی و نقد و بررسی در نیامده است. آن طور که از عنوان کتاب بر می‌آید، شعری بلند است که حماسه اش اما حماسه‌ای نوین است. اشخاص این منظومه یا شعر بلند، همان اشخاص مشهور در حماسه‌های ایرانی، یعنی رستم و سهراب و تهمینه و... هستند. 

شاعر، اما، با درک و دریافتی‌نو، تاویل و روایتی تازه از آن حماسه قدیم و کهن دارد. موضوع مهمی که همیشه مورد توجه بوده این است که در اساطیر ایرانی، پسرکشی امر واقعی است در حالی که در اساطیر یونان، خلاف این امر اتفاق افتاده بود. خیلی‌ها این موضوع را نشانی از مباحثی اجتماعی می‌دانند مانند این که نوآوری در ایران باستان با واکنش‌های تند و خشونت‌آمیز همراه بوده است و موضوع و مضمون داستان سهراب را مثال می‌آورند: براساس آن داستان اساطیری مشهور، سهراب در توران و از مادری تورانی به نام تهمینه زاده شد. سهراب بعدها تصمیم گرفت که به ایران هجوم ببرد، کیکاووس را نابود کند و به جای او، رستم را به تخت بنشاند و بعدها توران را نیز تصرف کند، اما آن طور که مشهور همگان است، از سویی زیرکی تورانی‌ها و از طرف دیگر ترس ایرانی‌ها از قدرت، شهامت و شجاعت سهراب و سرانجام تقدیر، کار را به نحوی پیش برد که سهراب هرگز پدر خود را نشناخت و رستم هم سهراب را نشناخت. در جنگ رودررو، سرانجام سهراب جوان به دست پدر کشته می‌شود. 

منظومه و یا شعر بلندی که سروده محمد بیابانی است از جایی شروع می‌شود که سهراب از دست پدر زخم برداشته و کشته شده است و اینک، رسم با نعش پسر به دنبال نوشدارو می‌گردد.  واقعیت این است که حماسه‌های مردمی، بارها  طی زمان هم از جانب مردم و هم از طرف اندیشمندان، شاعران و نویسنده‌ها مورد بازنگری قرار می‌گیرند و به آن‌ها شاخ و برگ‌هایی افزوده می‌شود، به این معنی که مردم عادی، روایت‌ها و دریافت‌های خود را دارند و اندیشمندان هم البته فلسفی‌تر و روشمندتر از مردم عادی به دریافت‌های خود از حماسه‌های مردمی توجه می‌کنند.

در روایت‌های مردمی گفته شده است که یکی به رستم می گوید که اگر چهل روز، نعش سهراب را بی‌وقفه و بدون استراحت با خود حمل کند، سهراب سرانجام به زندگی برخواهد گشت، رستم که از کردار خود به شدت پشیمان شده بود، نعش پسرش را بر می‌دارد ولی در روز چهلم یک جادوگر بر سر راه رستم قرار می گیرد در حالی که مشغول شستن جامه‌ای سیاه بود. او و رستم با همدیگر گفت‌وگویی دارند. جادوگر رستم را ناامید می‌کند و می‌گوید که همان طور که جامه سیاه با شستن سفید نمی‌شود، سهراب هم که مرده است هرگز به زندگی برنخواهد گشت و همین امر باعث می‌شود که رستم ناامید شود و امکان احیاء سهراب را از دست بدهد. 

سیمرغ :
گریان شده است 
دجله و خفته است ببر پیر 
در سایه ی پری ز لادن و
پرچینی از خروس 
زخمی عمیق مدید است 
برگونه ی شفق 
سرب از گلوی ابر می چکد و 
پرسه می زند با باد 
در وادی سکوت 
یکدست دام کرکس است 
هوا 
تا دور 
با دانه های وسوسه انگیز اختران 

 

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات