- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 145107 - 79/1
- وزن: 1.00kg
حسین علیه السلام یا مظهر آزادگی
نویسنده: سیدجواد افتخاریان دامغانی
ناشر: افتخاریان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 336
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1343 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
پس از شهادت امام حسن(علیه السلام)، امام حسین به امامت رسید، امام حسین می دید که معاویه با اتکا به قدرت اسلام ، بر اریکه حکومت اسلام به ناحق تکیه زده، سخت مشغول تخریب اساس جامعه اسلامی و قوانین خداوند است و از این حکومت پوشالی مخرب به سختی رنج می برد، ولی به مصلحت آن روز نبود که قدرتی فراهم کند تا او را از جایگاه حکومت اسلامی حذف کند.در تمام مدتی که معاویه از مردم برای ولایتعهدی یزید، بیعت می گرفت، حسین به شدت با او مخالفت کرد و هرگز تن به بیعت یزید نداد و ولیعهدی او را نپذیرفت، حتی در شرایط لازم سخنانی تند به معاویه گفت و یا نامه ای کوبنده برای او نوشت .
امام حسین (علیه السلام) با همه این افکار و نظریه ها که اطرافش را گرفته بود به راه خویش ادامه داد و کوچکترین خللی در تصمیمش راه نیافت . سرانجام رفت و شهادت را دریافت . نه خود تنها، بلکه با اصحاب و فرزندان که هر یک ستاره ای درخشان در افق اسلام بودند، رفتند و کشته شدند
در تاریخ به مردان بزرگی برخورد می کنیم که هر یک در جبهه و جهتی عظمت و بزرگی خویش را جهان گیر ساخته اند، یکی در شجاعت ، دیگری در زه و آن دیگری در سخاوت اما شکوه و بزرگی امام حسین حجم عظیمی است که ابعاد بی نهایتش هر یک مشخص کننده یک عظمت فراز تاریخ است.مردی که وارث بیکرانگی نبوت محمدی است، مردی که وارث عظمت عدل و مروت پدری چون حضرت علی (علیه السلام) است و وارث جلال و درخشندگی فضیلت مادری چون حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) است، چگونه نمونه برتر و والای عظمت انسان و نشانه آشکار فضیلتهای خدایی نباشد؟
او با همه خویشتن، آئینه تمام نمای فضیلتها، بزرگ منشیها، فداکاریها، جانبازیها، خداخواهیها وخداجوئیها است، او به تنهایی می تواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشریت را ضامن شود.
فلسفه نهضت عاشورا با نفی حکومت جور و ستم، گره خورده است؛ چه اینکه امام حسین(ع) هر زمان که فرصت می یافت و مردم را نسبت به حکومت جبار و ظالم بنی امیه آگاه می نمود و آزادگی انسان را در پناه عدالت و حکومت عادل می یافت. امام حسین(ع) در پاسخ به «عمر أطرف» که او را دعوت به صلح و سازش با طغیانگر وقت، یزید می نمود، چنین فرمودند: «جد بزرگوارم رسول خدا (ص) به کشته شدنم خبر داده، به خدا قسم هرگز از خویشتن پستی و ذلت نشان نمی دهم".
حضرت(ع) در مدینه پس از گفتگوی طولانی با برادر خود، محمد حنیفه فرمودند: «برادرم اگر بر روی زمین هیچ پناهگاه و امیدگاهی هم نباشد، باز هرگز با یزید بیعت نمی کنم.»
امام(ع) در پاسخ قیس ابن اشعث که او را به بیعت با یزید دعوت می کرد، چنین می فرماید : «نه! هرگز! قسم به خداوند متعال دستم را همانند فرد ذلیل به دست آنان نخواهم داد و همانند بردگان راه فرار پیش نمی گیرم. پناه و مأمن من تنها خداوند متعال است.»
امام حسین(ع) نه تنها زندگی تحت لوای حکومت ظالم را روا نمی دارد، بلکه در چنین نظامی برای مۆمنان آرزوی مرگ می کند. ایشان می فرماید:
می بینید حوادث روزگار بر ما وارد شده است، چهره دنیا دگرگون گشته و رو به زشتی نهاده است و نیکی ها و فضائل روز به روز از دنیا رخت بر می بندند از خوبی ها جز ته مانده اندکی باقی مانده است؛ چراگاه زندگی همچون مرتعی وحشت انگیز شده است. مگر نمی بینید که به حق رفتار نمی شود و از باطل جلوگیری به عمل نمی آید. با چنین اوضاع و در چنین شرایطی افراد با ایمان حق دارند مرگ و ملاقات پروردگار خویشتن را آرزو نمایند.