- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 126230 - 14/7
- وزن: 1.00kg
حسن مقدم و جعفرخان از فرنگ آمده
نويسنده: اسماعیل جمشیدی
ناشر: زرين
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 400
اندازه كتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1373 - دوره چاپ: 3
کمیاب - کیفیت :
مروری بر کتاب
مصور
کتابی که به معرفی حسن مقدم نمایشنامه نویس، روزنامه نگار، منتقد تئاتر و دیپلمات ایرانی می پردازد. مردی که 27 سال بیشتر عمر نکرد اما با اندک آثارش یکی از بزرگان و پیش قراولان نمایشنامه نویسی نوین ایران است. او با نوشتن «جعفرخان از فرنگ آمده» در سال 1300 و «ایرانی بازی» در سال 1303 تبدیل به نمایشنامه نویسی ماندگار شد و امروز یکی از هویت بخشان به تئاتر ملی ما است.
گفته اند و نوشته اند: حسن مقدم یک ژنی بوده
(نظر انجوی شیرازی): مدافع حقوق اساسی و انسانی زن ایرانی و افشاکننده فساد جامعه سنتی ایران.
(مرتضی راوندی): یکی از امیدهای آینده ایران و از فرزندان رشید و پرکار و باهوش این مملکت
(یحیی آرین پور): دولت ایران قدر او را نمی دانست. میان او جوانهای بیسواد معمولی که از لحاظ اداری هم رتبه او بودند، ولی از جهات علمی و اخلاقی ابدا قابل سنجش با وی نبودند، فرقی نمی گذاشت.
(محمود افشار): و سرانجام اولین پرچمدار انتقاد از فرنگی مآبی ابلهانه و مضحک و رسواکننده غرب پذیری بی ریشه ها
نویسنده و هنرمند جوان مرگ شده ای که تئاتر به مفهوم علمی و هنری با سخنرانی های او و همچنین با نگارش و نمایش کمدی انتقادی (جعفرخان از فرنگ آمده) به میان مردم تهران و سپس در سطح ایران رفت.
با جرات می توان گفت اولین محقق و پژوهشگر مسائل تئاتر و هنرهای نمایشی این کشور مقدم بوده است.حسن مقدم از اولین تحصیل کرده های غرب و از اولین منتقدین فرنگی مآبی پوچ و ابلهانه در جامعه سنتی و باستانی ایران بوده است. زبان انتقادی او موثرترین سلاح برای نمایش زشتی ها و پلیدی رفتار مستفرنگ شده های جامعه ما بوده است...
«حسن مقدم، فرزند محمدتقی خان احتساب الملک در بهمن ماه 1277 شمسی (1316 ه.ق و 1895) در ارک تهران به دنیا آمد و در آبان ماه 1304 شمسی (1344 ه.ق و 1925) درگذشت.» جعفرخان از فرنگ آمده نام نمایشنامه ای کمدی است که حسن مقدم آن را در سال ۱۳۰۰ نگاشته است.مقدم در این نمایشنامه به موضوع غربزدگی و تحجر در جامعه سنتی و فرنگ رفته ایران میپردازد. علی حاتمی نیز فیلمی به همین نام براساس این نمایشنامه در دهه شصت ساخته است.ارزشمندی کتابِ اسماعیل جمشیدی به واسطه پرداختن به زندگی و آثار مردی است که گام های موثری برای تعالی تئاتر کشورمان برداشته است.
جمشیدی به سراغ برادر حسن مقدم، پروفسور محسن مقدم استاد باستان شناسی و یکی از موسسان دانشکده نرهای زیبای دانشگاه تهران رفته است تا از منظر او بتواند در شناساندن حسن مقدم اقدام اساسی کرده باشد. اهمیت این پژوهش به واسطه این است که خود منبعی برای دیگر پژوهش گران است که از منظر خود و با نگاه تحلیلی- انتقادی بخواهند درباره این نویسنده مطب یا کتاب خود را نگارش کنند.
جمشیدی علاوه بر محسن مقدم به سراغ منابعی رفته که در آنها پیش از خود به حسن مقدم پرداخته اند و همچنین منابعی که به تاریخ می پردازند و دلالتی آشکار بر هویت و وضعیت دوران سیاسی و اجتماعی این نویسنده نوجو و خلاق دارند. منابعی چون بنیاد نمایش در ایران از دکتر ابوالقاسم جنتی عطایی، از صبا تا نیما از یحیا آرین پور، از خاطرت ادبی یک استاد از استاد سعید نفیسی، و همچنین سیاست گران دوره قاجار از خان ملک ساسانی، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، شرح حال رجال ایران از مهدی بامداد، و کژراهه، خاطراتی از تاریخ حزب توده، نوشته احسان طبری.
کتاب روال تاریخ نگاری دارد و در آن منظر جامعه شناسانه و سیاسی مداخله دارد. به هر تقدیر اسماعیل جمشیدی یک روزنامه نگار است و چندان به دنبال یک متد دانشگاهی نیست و نمی خواهد پژوهشش را از جاذبه های روزنامه نگاری تهی کند که بخواهد از دریچه علمی و تخصصی نکته خاصی را اثبات کند.
در این کتاب اسنادی مانند دستخط، عکس، لوح ضمیمه بخش های مختلف شده تا در شناساندن حسن مقدم آنچه باید در اختیار مخاطبان کتاب قرار بگیرد. یکی از اسناد موجود که بسیار هم گران سنگ خواهد بود، نسخه اول چاپ «جعفرخان از فرنگ آمده» است که در سال 1301 در مطبعه فاروس چاپ و منتشر شده است. این کتاب به قیمت 2 قران روانه بازار کتاب شده است.
جمشیدی در سال 1346 از طریق دکتر مهدی کی نیا استاد دانشگاه با محسن مقدم آشنا می شود، این دیدار و شناسایی سرآغازی برای انجام سلسه گفت وگوهایی درباره زندگی و مرگ حسن مقدم است که طی چند ماه از اواسط سال 1351 در مجله سپید و سیاه چاپ می شود. استقبال مردم از آن گزارش ها و همچنین علاقه جمشیدی به شخصیت حسن مقدم این تمایل را در او در سال 1356 ایجاد کرد که کتابی را درباره اش بنویسد و منتشر کند. همین انگیزه ای شد برای محسن مقدم که به جمشیدی اعتماد کامل کند، عکس ها و اسناد دیگری را برای درج در این کْتاب در اختیارش بگذارد. کتاب در سال 57 منتشر شد.
مقدم این نمایشنامه را در سال ۱۳۰۰ به صورت تک پرده نگاشت و آنرا با گروه ایران جوان به صحنه برد پس از زمان کوتاهی این نمایش توسط جمعیت فرهنگ رشت به صحنه رفت که باز با استقبال بینظیری روبرو شد.استقبال از این نمایشنامه به قدری زیاد است که بعد از کوته زمانی نام نمایش بر زبان مخاطبان افتاد به حدی که نام نمایش تبدیل به یک ضرب المثل شد.
مقدم پیش از نگارش این اثر می نویسد :«مدتی است که تماشای بعضی صحنههای مضحک و رویدادهای خنده آور فرنگ رفتهها مرا بر آن داشته که نمایشنامه ای بنویسم اسم آنرا هم انتخاب کرده ام. جعفر خان از فرنگ آمده، هدفم اینست که نمایش سرگرم کننده باشد و نه تنها عده ای خاص بلکه توده مردم هم بتوانند با موضوع نمایشنامه رابطه برقرار نمایند.»
داستان نمایش از این قرار است که جعفرخان فرزند یکی از اعیان تهران پس از هشت سال به ایران برگشته است، مادرش مصمم است زینب دختر عمویش را به عقد وی درآورد تا ببیندد دور ورش هفت هشت تابچّه جیر و یر می کنند، بدوند جیغ بزنند، شلوغ کنند و آن وقت بمیرد، و«زینب» به درد این کار می خورد، زیرا هر چیزی را که زن برای راحتی شوهرش باید بداند، می داند “می تونه توی خونه کمک بکنه، سبزی پاک کنه، چیز میز وصله کنه، اطو بکشه، قرآن بخونه، وسمه بکشه، حلوا بپزه، فال بگیره، جادو بکنه….” اصلاً افراد این خانواده، همه از زن و مرد به طلسم و جادو و جنبل و صبر و جخد و نظر قربانی و قمر در عقرب اعتقاد دارند و حتی، چنان که از گفتگوهایشان پیداست، معتقدند که فرنگی ها گوشت خروس و میمون می خورند و از پوست کشیش هاشان یک نوع عرق می گیرند...
فهرست
1. تولد یک ژنی
2. انجمن ایران جوان
3. متن کامل نمایش نامه جعفرخان از فرنگ آمده
4. دیدار با سید ضیاءالدین و احمدشاه
5. پایان یک زندگی خیلی کوتاه