- موجودی: موجود
- مدل: 195961 - 52/5
- وزن: 0.50kg
حریم عشق
نویسنده: رویا خسرونجدی
ناشر: یسنا - شقایق
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 464
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1379 - دوره چاپ: 4
کیفیت : نو ؛ مهر دارد
مروری بر کتاب
به مجرد آنكه صداي بسته شدن در را شنيدم، بي اختيار پايم را روي پدال گاز فشردم. ماشين از جا كنده شد، زوزه كشان و با سرعت پيش رفت. اما هنوز به سر خيابان نرسيده پشيمان شدم، بلافاصله دور زدم و بجاي اول خود بازگشتم اما او رفته بود. چند دقيقه اي همان جا ايستادم و بعد به ناچار بازگشتم. با وجودي كه در شركت كارهاي بسياري انتظارم را مي كشيد، به خانه آمدم قبل از هر كاري براي آنكه اعصابم كمي آرام گيرد، دوش آب سردي گرفتم و قهوه اي گرم و غليظ نوشيدم. آنگاه روي تخت دراز كشيدم.
چشمانم را روي هم گذاشتم، فكر كردم ديگر همه چيز تمام شده است، درست مثل يك خواب. ديگر هرگز او را نخواهم ديد، تمام نقشه هايم نقش بر آب شد چرا او حرف هاي مرا باور نكرد؟ من فكر مي كردم او دختري است كه مي تواند زندگي ام را بسازد و تا عمر دارم همراهم باشد ، ولي او حتي لحظه اي هم اين فكر را نكرد… سعي كردم بخوابم اما تلاشم بي ثمر بود. بي اختيار برخاستم بطرف پاركينگ رفتم، درست سر جاي او داخل ماشين نشستم و پخش را روشن كردم موزيك ملايمي همراه با صداي نرم خواننده
كه غزلي از حافظ را مي خواند فضاي داخل ماشين را پر كرد. بار ديگر چشم هايم را روي هم فشردم و همه آنچه را كه اتفاق افتاده بود مجسم نمودم. احساس كردم صداي خواننده لحظه به لحظه دورتر مي شود و پلك هايم سنگين مي شود. زماني كه چشم هايم را گشودم ابتدا به ساعتم نگاه كردم. تقريبا دو ساعت خوابيده بودم. بلافاصله ياد او در خاطرم نقش بست. با خود انديشيدم آن بار احوالپرسي را بهانه كردم، اين بار چه كنم؟ حتي اگر بتوانم بار ديگر او را ببينم، مسلما مرا نخواهد پذيرفت…