- موجودی: موجود
- مدل: 195337 - 66/3
- وزن: 0.80kg
حجه الحق ابوعلی سینا
نویسنده: سیدصادق گوهرین
ناشر: توس
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 723
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1387 - دوره چاپ: 4
مروری بر کتاب
بهنظر نویسنده، بوعلی سینا متعلق به تمام طبقات مردمان است و باید هر طبقهای از احوال و روزگار او اطلاع بههمرساند. بنابراین اگر عموم مردمان بهاصول فلسفه و طب و منطق و ریاضیات و هندسه عالی او دسترسی ندارند، باید وسیلهای ساخت که لااقل بتوانند بهشرح روزگار و احوال این مرد بزرگ آگاهی یابند و از وجود چنین حکیمی عالیقدر که در طی هزار سال باعث سربلندی آنان شده است آنچنانکه شایسته است باخبر شوند.
خوانندگان در این کتاب بهعبارات شیوای تاریخ بخارا و تاریخ مسعودی ابوالفضل بیهقی و تاریخ سیستان و التفهیم بیرونی و دانشنامه علایی و اسرار التوحید و کتب دیگر متصوفه بسیار برمیخورند و امید که با توجه به آن متون که اغلب نویسندگان آنها جهانی معنی را در عباراتی کوتاه کشیدهاند التفات بیشتری بهوسعت لانهایه این زبان نمایند و به شیوایی و زیبایی و سرخوشیهای این زبان کهنسال توجه فراوانتری کنند.
کتاب حاضر دارای شش فصل است و هر فصلی مربوط به یک قسمت از اوضاع اجتماعی و فرهنگی قرن چهارم است. قرنی که شیخالرئیس در آن میزیست مسلما درخشانترین ادوار تمدن اسلام بهشمار میرود. در فصول این کتاب سعی شده است که علت اساسی ترقی فوقالعاده و شگرف اجتماع قرن چهارم و درنتیجه پیشرفت عجیب علم و هنر در آن قرن بهزبانی هرچه سادهتر بیان شود.
در شرح احوال علمای سلف و دانشمندان و فضلای ماضی آنچه مهم است بیان کیفیت محیطی است که آن عالم و یا دانشمند و یا فیلسوف و حکیم در آن زندگانی می کرده است و در نتیجه افکار و عقاید و اثار او در آن محیط منتشر شده و اشاعه یافته است.
ابن سینا در روستای افشانه نزدیک بخارا (در ازبکستان کنونی و ایران بزرگ در قرن پنجم هجری قمری) متولد شد. زبان مادری اش فارسی بود. پدرش که از صاحب منصبان در حکومت سامانی بود وی را به مدرسه بخارا فرستاد تا در آنجا به خوبی تحصیل کند. پدر و برادر ابن سینا مجذوب تبلیغات اسماعیلیه شده بودند، اما ابن سینا از آن دو تبعیت نکرد. وی حافظه و هوشی خارقالعاده داشت. به طوری که در ۱۴ سالگی از معلمان خود پیشی گرفت
...پدرم عبدالله از مردم بلخ بود در روزگار نوح پسر منصور سامانی به بخارا درآمد. بخارا در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. پدرم کار دیوانی پیشه کرد و در روستای خرمیثن به کار گماشته شد. به نزدیکی آن روستا، روستای افشنه بود. در آنجا پدر من، مادرم را به همسری برگزید و وی را به عقد خویش درآورد.
نام مادرم ستاره بود من در ماه صفر سال ۳۷۰ از مادر زاده شدم. نام مرا حسین گذاشتند چندی بعد پدرم به بخارا نقل مکان کرد در آنجا بود که مرا به آموزگاران سپرد تا قرآن و ادب بیاموزم. دهمین سال عمر خود را به پایان میبردم که در قرآن و ادب تبحر پیدا کردم آنچنان که آموزگارانم از دانستههای من شگفتی مینمودند.
در آن هنگام مردی به نام ابوعبدالله به بخارا آمد او از دانشهای روزگار خود چیزهایی میدانست پدرم او را به خانه آورد تا شاید بتوانم از وی دانش بیشتری بیاموزم. وقتی که ناتلی به خانهٔ ما آمد، من نزد آموزگاری به نام اسماعیل زاهد، فقه میآموختم و بهترین شاگرد او بودم و در بحث و جدل که شیوهٔ دانشمندانِ آن زمان بود، تخصصی داشتم.
فهرست
اوضاع جغرافیایی ماوراءالنهر و خراسان و جبال وری در قرن چهارم
مختصری از اوضاع سیاسی و اقتصادی ماوراءالنهر و خراسان و جبال وری در قرن چهارم
مختصری از اوضاع مذهبی قرن چهارم هجری
و...