دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

جهانگیرنامه

جهانگیر نامه

نویسنده: قاسم مادح
به اهتمام: سیدضیاء‌الدین سجادی
مقدمه: مهدی محقق

ناشر: فرهنگستان زبان و ادب فارسی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 382
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1380 - دوره چاپ:  1 

 

مروری بر کتاب

به نظم آمد این دفتر اندر هرات      به توفیق جبار موت و حیات

جهانگیرنامه یکی از حماسه‌های منظوم ملی ایران به زبان فارسی‌است در بحر متقارب (هم‌وزن شاهنامه). این حماسه‌نامه راجع است به دلاوری های جهانگیر پسر رستم. این داستان با داستان رستم و سهراب شباهت‌هایی دارد، جز آن که سرانجام آن غم‌انگیز نیست، زیرا پس از جنگ و کشمکش میان جهانگیر و رستم، این دو هم دیگر را شناسایی می‌کنند .

ناظم این داستان در یکی از ابیات پایانی خود را قاسم مادح معرفی می‌کند.گوینده داستان، شاعری است که در شهر هرات می‌زیسته است و از احوال شاعر اطلاع دیگری در دست نیست . این کتاب، برای نخستین بار در سال 1892میلادی در مطبعه ناصری در شهر بمبئی چاپ شده است و  نظم این دفتر که حدود ۶۳۰۰ بیت است، چنان که از بیت پایانی منظومه بر می‌آید، در هرات بوده‌است.

این منظومه از تأثیر افکار متأخر اسلامی خالی نیست و کاربرد واژگان عربی در آن به مراتب بیشتر از حماسه‌های متقدم‌تر است. از این رو ذبیح‌الله صفا تاریخ نظم آن را در پایان قرن ششم هجری یا به احتمال بیشتر در اوایل قرن هفتم هجری می‌داند. لیکن از آنجا که گاه ترکیبات و اصطلاحاتی که به طرز عجیبی متأخرتر است در منظومه یافت می‌شود صفا نتیجه می‌گیرد که در قرن نهم هجری در آن دست برده‌اند و ابیاتی به آن افزوده‌اند و ابیات احیاناً سست یا نارسای موجود در منظومه را باید نتیجه الحاقات شاعر متأخرتر دانست. جهانگیرنامه‌ از داستانهای‌ محبوب‌ نقالان‌ بوده‌ است‌ و در عهد قاجار آن‌ را در محافل‌ نقالی‌ بازگو می‌کردند...

داستان سهراب، چنان‌که می‌دانیم منظومه‌ی غم‌انگیزی‌ است مبتنی بر خطای رستم در مخفی نگاه داشتن نشان خویش و شتاب در قتل سهراب، چنان‌که در پایان این داستان «دل نازک از رستم آید بخشم». اما داستان جهانگیر در عین شباهت خود به داستان سهراب از این عاقبت غم‌انگیز بر کنار است و گویا تقلید و در عین حال تعدیلی است از داستان رستم و سهراب زیرا پس از جنگ سختی با آشنایی طرفین پایان می‌پذیرد.

در این منظومه گذشته از نام‌های سامی مانند صبا، راحیله، عاد ثمود، لات و امثال این‌ها نامی میابیم که خاص مسلمانان و از ریشه‌ی «سلم و اسلام» است و آن نام «مسلم» است که جوانی از اهل ری بود و اسفندیار از او در باب رستم و عبور وی از ری و رفتن به مازندران پرسش‌هایی کرد‌، بعضی اشتباهات نیز در این داستان موجود و از آن جمله است در آوردن «تخوار» فرزند زواره در شمار پسران فرامرز‌.

فرامرز در این داستان پسری به نام سام هم دارد‌. اما در داستان‌های اصیل چنان‌که در مجمل‌التواریخ و بهمن‌نامه و آذر برزین‌نامه‌ می‌یابیم‌، فرامرز را تنها پسری به نام آذر برزین بود که  در آخر جهان پهلوان بهمن شد. نام جهانگیر نیز در هیچ‌یک از کتب داستانی اصیل نیامده است. زیرا رستم بنا بر این داستان‌ها دو پسر داشت یکی سهراب که به دست پدر کشته شد و دیگر فرامرز که پس از پدر چندی بزیست و کین او را از پادشاه کابل گرفت.

جهانگیرنامه‌ با ذکر نام‌ خدا در سه‌ بیت‌ آغاز شده‌ و در آن‌ بر خلاف‌ بیشتر منظومه‌های‌ فارسی‌، به‌ حمد پروردگار و نعت‌ پیامبر اکرم‌ پرداخته‌ نشده‌ است‌. سراینده‌ نخست‌ به‌ اجمال‌ داستان‌ رستم‌ و سهراب‌ را بر اساس‌ شاهنامه‌ بیان‌ کرده‌  و سپس‌ شرح‌ داده‌ است‌ که‌ رستم‌ پس‌ از مرگ‌ سهراب‌ راهی‌ کوه‌ و بیابان‌ شد و به‌ سوی‌ مازندران‌ رفت‌ و در بیشه‌زاری‌ به‌ دلنواز، دختر مسیحای‌ عابد، دل‌ باخت‌ و با او ازدواج‌ کرد و چهل‌ روز در آن‌جا ماند و سپس‌ به‌ شکار رفت‌.

این‌ بخش‌ از کتاب‌ یادآور رفتن‌ رستم‌ به‌ سمنگان‌ و ازدواج‌ او با تهمینه‌ در شاهنامه‌ است‌. رستم‌ در شکارگاه‌ با غواص‌ دیو روبه‌رو می‌شود و پس‌ از ماجرایی‌ او را می‌کشد. این‌ داستان‌ نیز بیش‌ و کم‌ به‌ داستان‌ اکوان‌ دیو در شاهنامه‌ شبیه‌ است‌. دلنواز که‌ از رستم‌ باردار گشته‌، جهانگیر را به‌ دنیا می‌آورد و جهانگیر در نوجوانی‌ یلی‌ نیرومند می‌گردد.

مسیحای‌ عابد او را با گروهی‌ از مازندران‌ به‌ ایران‌ گسیل‌ می‌دارد تا به‌ خاندان‌ خود، پهلوانان‌ زابل‌، بپیوندد و ایرانیان‌ را در جنگ‌ با تورانیان‌ یاری‌ دهد. افراسیاب‌ (شاه‌ توران‌) و هومان‌، جهانگیر را می‌فریبند و او مصلحت‌ می‌بیند که‌ به‌ جمع‌ آنان‌ بپیوندد و سپس‌ در جنگ‌ تورانیان‌ با ایرانیان‌ طی‌ حوادثی‌ با پهلوانان‌ ایران‌ نبرد تن‌ به‌ تن‌ می‌کند و پیروز می‌گردد و آنان‌ را در اردوی‌ تورانیان‌ به‌ بند می‌کشد.

هنگامی‌ که‌ در آوردگاه‌ با زال‌، نیای‌ خود، روبرو می‌شود، خود را به‌ او می‌شناساند و سپس‌ پهلوانان‌ ایران‌ را از بند می‌رهاند، همگی‌ با سپاه‌ افراسیاب‌ می‌جنگند و سپاهیان‌ می‌گریزند و جهانگیر به‌ بارگاه‌ کیکاووس‌ راه‌ می‌یابد...طرح‌ اصلی‌ داستان‌ جهانگیر مانند برزونامه‌ به‌ تقلید از داستان‌ رستم‌ و سهراب‌ ساخته‌ شده‌ و در واقع‌ بازتاب‌ تأسف‌ ایرانیان‌ از غمنامه‌ رستم‌ و سهراب‌ است‌. اینکه‌ رستم‌ پیش‌ از آنکه‌ جهانگیر را بکشد، او را می‌شناسد و خطای‌ خویشتن‌ کشی‌ را تکرار نمی‌کند، گویی‌ برای‌ جبران‌ پایان‌ اندوهبار داستان‌ رستم‌ و سهراب‌ ساخته‌ شده‌ است‌. 

بنام جهان آفرین کردگار
که پذرف از نامش عالم قرار
پس از نام دادار جان آفرین
بگویم تو را داستانی گزین
زداننده دهقان بسیار هوش
مر این داستان کهن را نیوش
چنین راند دانای پیشین سخن
که چون نامور رستم پیلتن
ز راوی شنیدم که جمهور شاه
شهی بود با افسر و تخت و گاه
ز راوی شنیدم یکی داستان
بیانی عجیب از گه باستان

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات