- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 180972 - 9/4
- وزن: 0.50kg
جهان نامه
نویسنده: محمد بن نجیب بکران
مصحح: محمدامین ریاحی
ناشر: ابن سینا
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 140
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1342 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
متن جغرافیایی تالیف شده در 605 هجری
کتاب جهان نامه ساختهٔ محمد بن نجیب بکران خراسانی که به سال ۶۰۵ هجری بنام سلطان علاءالدین خوارزمشاه پرداخته گردیده است. کتاب حاضر هم از نظر زبان فارسی بعنوان یک متن کهن زبان فارسی گرامی است و هم از رهگذر جغرافیای تاریخی و اشتمال برنوادر اطلاعات از اجتماع هشتصد سال پیش ایران و جهان. علاوه بر اطلاعات جغرافیایی که موضوع اصلی کتاب است ، اشاراتی به آثار تاریخی و نحوه داوری مردم در باره آنها از جمله خبر مجسمه هایی که در سیستان مییافتند (ص ۹۶)، و شادروان شوشتر(ص ۸۱)، شبدیز کسری (ص ۷ ه)، و نقش بیستون (ص ۸ه و ۸۲)، نقش شاپور ساسانی (ص ۸۳)، و همچنین اطلاعاتی از جامعه آن روز ایران و اقوام مجاور، از جمله مهاجرت های اقت او غزو مناقشلاغ وایزر و خلج و غیره (ص ۷۱ تا ۷۳) و اختلاف نام شهرها در زبان کتابت و محاوره، و نیز یاد آسیاهایی که در بصره ساخته بودند و با جزر و مد آب میگشت (ص ۲۹) و خانه هایی که در سرزمینهای سردسیر شمالی چنان میساختند که همانند گرمابه زیر آن آتش میکردند (ص ۱۰ و ۳۹)، و نیز اطلاعاتی از بهره برداری مردم آن روزگار از منابع زیرزمینی خاصه زغال سنگ (ص ۹۰)و نفت (ص ۱۰۰) وقضاوتی آمیخته بتعجب که در این مسائل داشتند، و اینهمه وعوامل دیگری از قبیل آتشفشانها را (ص ۹۰، ه۸) جزو «عجایب» میشمردند، و نیز خبر برف و باران مصنوعی که ترکان میآوردند و آن را یده (یا مطابق نسخه خطی وید) مینامیدند (ص ۸۶) و اطلاعات یا تصوراتی دربارهٔ جانوران نواحی مختلف از نوع شترمورانی که آدم میخورند (ص ۸۷) و آدمیزادگان چهاروجبی (ص ۹۱) و نیز داوری نویسنده در زمینه خلق و خوی مردم شهرها اگر هم از احساسات شخصی او مایه گرفته باشد نکاتی نغز است. ارجمند ترین مطالب جهان نامه آنجاست که مؤلف مواد لازم را از سر زبانها گرفته و هر نکته را با کلمهٔ «گویند» بیان کرده است. این شیوه شاید گاهی بظاهر از ارزشی تحقیقی کتاب بکاهد اما در عوض آن را گنجینه ای از روایات شفاهی قرار میدهد و بعنوان اطلاعاتی ناگفته و نانوشته و از نظر آگاهی بر افکار و معتقدات عامه مردم آن روزگار بسیار ارجدار است.
جهان نامه از نظر اشتمال بر مفردات لغات فارسی مورد استفاده تواند بود. از آن جمله فصل دوازدهم کتاب در مورد نامهای مترادف شهرها و اختلاف زبان کتابت و محاوره. مثلا تا کنون همه میدانستند که نام دیرین استانبول قسطنطنیه یا قسطنطینیه بوده است اما از این کتاب برمیاید که در همان روزگاران و لااقل از سال ۶۰۵ هجری نام این شهر در زبان محاوره استانبول بوده است. همچنین «پیروزه بواسحاقی» نام مرغوب ترین نوع فیروزه نیشابور که در این بیت حافظ: راستی خاتم پیروزهٔ بواسحاقی خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود، آمده و در فرهنگها ذکر گردیده مورد تردید بود.
و بعضی از فضلا معتقد بودند که این لغت مبنایی ندارد و مأخوذ از همان بیت حافظ و ناشی از این است که فرهنگنویسان مراد شاعر را در اشاره بممدوح خود شیخ ابواسحاق اینجو پادشاه فارس در نیافتهاند. شرح پیروزهٔ بواسحاقی این کتاب که ۱۵۰ سال پیش از کشته شدن ممدوح حافظ تألیف گردیده این تردید را برطرف میکند و لطف سخن حافظ و ارزش ایهام بیت او را نمایانتر میگرداند. جهان نامه از چنین فوائد لغوی خالی نیست . فرهنگی از تعبیرات و فهرستی از لغات اجتماعی در پایان کتاب چاپ گردیده است. این کتاب یادگار ایامی است که نقطه اوج آراستگی نثر فارسی بود و دشوارترین و آراسته ترین نمونه های زبان فارسی در آن روزگار پرداخته گردیده است. اما نثر جهان نامه نثری است برهنه و ساده ، و بی پیرایه و ناآراسته ، مثل نثر همه آثار علمی .
به همین مناسبت مؤلف اندیشهٔ خود را در قالب همان زبانی ریخته که باسوادان عصر محاوره میکردند، و نثری ساخته است عادی و متوسط با جمله هایی کوتاه و خالی از کلمات بیرون از اندازه عربی ، حتی جمله بندیها (اگر همه گناه بر گردن کاتب نباشد) تا اندازهای از نظم منطقی عاری است و برخی عبارات با پس و پیش - ارتباط ندارد از صنایع معمول عصر از جناس و ترادف و قرینه و موازنه (حتی در دیباچهٔ کتاب) خبری نیست، و در سرتاسر کتاب تنها در یک مورد صنعت جناس بکار آمده است باین صورت «این لفظ خطا که برایشان اطلاق می کنند خطاست» (ص ۷۱)، «و عوام خود ایشان را خطا میخوانند بخطا» (ص ۷۲) پای بستگی مؤلف باختصار سخن، و بیمی که از خرده گیری معاندان داشته موجب شده است که در هر فصل این تکیه کلام را تکرار کند که «شرح آن تعذری دارد» یا «اگر اضعاف این رسالت در شرح آن تألیف افتد هنوز بتقصیر نسبت توان کرد.
پارهای از کلمات از قبیل : انگشت بانه، بنجشک، پام، پلپل ، پیروزه، شست، طرکیدن، طلخ، گراره، گرماوه، گوسپند ، لاژورد، نبشتن ، هژده، مطابق استعمال عصر بشیوهٔ کهن آمده و برای آگاهی از محل استعمال آنها به فهرستهای پایان کتاب مراجعه میتوان کرد.