دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

جنگ مادر ؛ مجموعه اشعار مربوط به مادر

جنگ مادر ؛ مجموعه اشعار مربوط به مادر
درحال حاضر موجود نمی باشد
جنگ مادر ؛ مجموعه اشعار مربوط به مادر
  • موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
  • مدل: 140897 - 38/1
  • وزن: 0.40kg
0 ریال

جنگ مادر

گردآوری: محمود فرهادی,سیدعلی موسوی گرمارودی
ناشر: فروغ
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 260
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1364 - دوره چاپ: 1

 

مروری بر کتاب

مجموعه اشعار مربوط به مادر از شاعران دیروز و امروز ایران

اشعاری از : فردوسی ، سعدی ، خاقانی ، دهلوی ، نظامی ، ملک الشعرای بهار ،شهریار , پروین اعتصامی ، ایرج میرزا ، اقبال ،بایزید بسطامی ، مشفق کاشانی ، قهستانی و ...

 

مادر بهشت من همه آغوش گرم تست
گوئی سرم هنوز به بالین نرم تست

پیوسته در هوای تو چشمم به جستجوست
هرلحظه با خیال تو جانم به گفتگوست

در خواب و خیال همه با توام هنوز 
تنهائیم مباد که تیره است بی‌تو روز

دائم حریم قدس تو احساس می‌کنم
احساس قدس آن دم انفاس می‌کنم

موسیقی بهشت همانا صدای تست 
گوش دلم به زمزمه لای لای تست

مادر به قصه‌های تو می‌خفت غصه‌ها
می‌رفت چشم و گوش به دنبال قصه‌ها

با شادیت نبود غمی را مجال ایست
امّا به گریه تو هم آفاق می‌گریست

صد قصه عشق بودی و می‌خواندمت مدام
رفتیّ و ماند قصه صد عشق ناتمام

ای سینه داشته سپر هر بلای من 
اکنون بکن شفاعت من با خدای من

امروز هستیم به امید دعای توست
فردا کلید باغ بهشتم رضای توست

این راز آن حدیث که نقل از پیمبر است 
جنت نهاده زیر قدم‌های مادر است

★★★

گویند مرا چو زاد مادر
پستان به دهان گرفتن آموخت

شب‌ها بر گاهواره من
بیدار نشست و خفتن آموخت

دستم بگرفت و پا به پا برد
تا شیوه راه رفتن آموخت

یک حرف و دو حرف بر زبانم
الفاظ نهاد و گفتن آموخت

لبخند نهاد بر لب من
بر غنچه گل شکفتن آموخت

پس هستی من ز هستی اوست
تا هستم و هست دارمش دوست

★★★

پسر رو قدر مادر دان که دایم
کشد رنج پسر بیچاره مادر

برو بیش از پدر خواهش که خواهد
تو را بیش از پدر بیچاره مادر

ز جان محبوب‌تر دارش که دارد
ز جان محبوب‌تر بیچاره مادر

از این پهلو به آن پهلو نغلتد
شب از بیم خطر بیچاره مادر

نگهداری کند نه ماه و نه روز
تو را چون جان به بر بیچاره مادر

به وقت زادن تو مرگ خود را
بگیرد در نظر بیچاره مادر

بشوید کهنه و آراید او را
چو کمتر کارگر بیچاره مادر

تموز و دی تو را ساعت به ساعت
نماید خشک و تر بیچاره مادر

اگر یک عطسه آید از دماغت
پرد هوشش ز سر بیچاره مادر

اگر یک سرفه بی‌جا نمایی
خورد خون جگر بیچاره مادر

برای این که شب راحت بخوابی
نخوابد تا سحر بیچاره مادر

دو سال از گریه روز و شب تو
نداند خواب و خور بیچاره مادر

چو دندان آوری رنجور گردی
کشد رنج دگر بیچاره مادر

سپس چون پا گرفتی، تا نیافتی
خورد غم بیشتر بیچاره مادر

تو تا یک مختصر جانی بگیری
کند جان مختصر بیچاره مادر

به مکتب چون روی تا بازگردی
بود چشمش به در بیچاره مادر

وگر یک ربع ساعت دیر آیی
شود از خود به در بیچاره مادر

نبیند هیچ‌کس زحمت به دنیا
ز مادر بیشتر بیچاره مادر

تمام حاصلش از زحمت این است
که دارد یک پسر بیچاره مادر

★★★

تاج از فرق فلک برداشتن
جاودان آن تاج بر سرداشتن

در بهشت آرزو ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتن

روز در انواع نعمت‌ها و ناز
شب بتی چون ماه در بر داشتن

صبح از بام جهان چون آفتاب
روی گیتی را منور داشتن

شامگه چون ماه رویا آفرین
ناز بر افلاک اختر داشتن

چون صبا در مزرع سبز فلک
بال در بال کبوتر داشتن

حشمت و جاه سلیمانی یافتن
شوکت و فر سکندر داشتن

تا ابد در اوج قدرت زیستن
ملک هستی را مسخر داشتن

بر تو ارزانی که ما را خوش‌تر است
لذت یک لحظه «مادر» داشتن

★★★

اگر فلاطن و سقراط، بوده‌اند بزرگ
بزرگ بوده پرستار خردی ایشان

به گاهواره مادر، به کودکی بس خفت
سپس به مکتب حکمت، حکیم شد لقمان

چه پهلوان و چه سالک، چه زاهد و چه فقیه
شدند یک‌سره، شاگرد این دبیرستان

حدیث مهر، کجا خواند طفل بی مادر
نظام و امن، کجا یافت ملک بی سلطان...

همیشه دختر امروز، مادر فرداست
ز مادرست میسر، بزرگی پسران...

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات